مریم فرهانیان دختر ۱۷ ساله آبادانی بود که به عنوان امدادگر پس از حمله صدام به مرزهای ایران اسلامی در بیمارستان مشغول مداوای مجروحین شد و در اثر بمبارانهای آبادان به شهادت رسید.
هرچند بار اصلی جنگی که صدام در سال ۵۹ به مردم ایران تحمیل کرد بر دوش مردان بود، اما در این میان زنان نه تنها سهم کمتری از مردان نداشتند، بلکه شاید بتوان گفت بار معنوی این واقعه عظیم (دفاع مقدس) که همه جنبههای زندگی مردم را درگیر خود کرده بود برعهده زنانی بود که با همراهی همسران و فرزندان و برادران خود زمینه فکری و تربیتی حضور مردان را در جبهه فراهم میکردند.
با این وجود بودند زنانی که خود در میدان نبرد نیز حاضر شدند و حماسههای آفریده شده توسط آنان نمونهای مثال زدنی از همت و غیرت مردمان سرزمین ایران زمین را به نمایش گذاشت. شهیده «مریم فرهانیان» از شهدای نام آشنا، اما کمتر شناخته شده برای نسل امروز است او تنها ۲۱ سال داشت که به شهادت رسید. از ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی آبادان مشغول امدادگری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستانهای مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی و به اجبار در بیمارستان بستری شد. او از جمله ۱۸ خواهری بود که در بیمارستان آبادان به عنوان امدادگر خالصانه خدمت کرد تا اینکه در ۱۳ مرداد سال ۱۳۶۳ در اثر اصابت خمپاره دشمن به شهادت رسید و در گلستان شهدای آبادان به خاک سپرده شد.
او در قسمتی از وصیتنامه خود نوشته است:
«قدر این رهبر را بدانید و همواره پشت سر او باشید. از امام پیروی کنید. به پیامها و فرمانها و دستوارت اسلامی امام توجه کنید و سعی کنید از هر کلمه امام درس بگیرید.
امام را تنها نگذارید. این هوای نفسی را که امام از آن صحبت و سعی میکند آن را از وجود ما بزداید، شما هم سعی کنید که در این راه موفق شوید. سعی کنید خود را بشناسید که اگر خود را بشناسید خدا را شناخته اید. در هیچ کاری خدا را از یاد نبرید؛ و همواره به یاد خدا باشید و با هم به مهربانی رفتار کنید.
امام زمان را از یاد نبرید. همواره به فکر امام زمان باشید. همواره در راه اسلام باشید و برای تحقق بخشیدن به آرمان اسلام بکوشید و به قدرت الهی توجه داشته باشید که بالاتر و با عظمتتر از تمام قدرت هاست. هیچ وقت قدرت خدا را از یاد نبرید و سعی کنید که هر چه بهتر تزکیه نفس کنید. چیزی را که امام اینقدر درباره اش تکیه میکنند که تزکیه نفس کنید؛ و در بین خطراتی که ما را تهدید میکنند هیچ خطری بالاتر از این نفس نیست که گاه انسان را به انحراف میکشاند و خود انسان متوجه نمیشود.
قرآن بخوانید زیرا قرآن تمام دستورات زندگی را به شما میگوید. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه هم همینطور.
مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهید شدم، اصلا ناراحت نباش. ما همه امانت هستیم و همه ما از دنیا میرویم، زیرا این دنیا آزمایشگاهی است که خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمایش قرار میدهد. این ما هستیم که باید سعی کنیم و از این امتحان که بالاترین امتحان هاست سربلند بیرون بیاییم و در قیامت پیش خدا سرافکنده نباشیم.
یادم هست که در آخرین جلسه گفتگویی که با برادر شهیدم داشتم، درباره معاد برایم صحبت میکرد و میگفت در فکر آخرت باشید و بعد از این جلسه بود که مقام شهادت را به دست آورد. از صمیم قلب به او تبریک میگویم و از خدا میخواهم صداقتی همانند شهیدان به من عطا کند و سعادت این را بدهد که تنها و تنها در راه او قدم برداریم و برای رضای او کار کنیم.
شهید کسی است که به آخرین مرحله کمال خود رسیده است و راهش را با آگاهی، ایمان و خلوص میپیماید و همیشه پیروز و جاوید است.
به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم که الان امام خمینی بر ما ولایت دارد و بدانیم تنها در این صورت در دنیا و آخرت موفق میشویم که با همدیگر صمیمی باشیم و با دشمن مقابله کنیم. چه دشمنانی که در درون ما هستند و چه دشمنان بیرونی. من هم مانند برادر شهیدم (مهدی) هر چه یادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهی هست، به بزرگی خودتان ببخشید.»