شهید ابومهدی المهندس فرمانده حشدالشعبی عراق مدتی در کنار مجاهدین عراقی در کنار رزمندگان اسلام مقابل صدام مبارزه کرد، در آن زمان وی تحت فرماندهی یکی از رزمندگان بااخلاص ایرانی قرار داشت.
با شهادت سردار سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» در جریان عملیات تروریستی آمریکا و اصابت موشک بالگردهای آمریکایی به ماشین حامل این شهید و دوست و همرزم وی ابومهدی المهندس، نام فرمانده حشدالشعبی عراق بیش از گذشته بر سر زبانها افتاد، فرماندهی عراقیالاصل که مسلط به زبان فارسی بود و دوستی دیرینهای با بسیاری از فرماندهان دوران دفاع مقدس داشت که دلیل این دوستی نیز حضور ابومهدی المهندس به عنوان یکی از رزمندگان لشکر بدر عراق در دوران دفاع مقدس و در کنار دیگر مجاهدان عراقی بود که در مقابل صدام از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دفاع کردند.
سپاه بدر چه بود؟
با آغاز تجاوز نظامی عراق به ایران، جوانان مجاهد عراقی برای مبارزه با صدام به اسلحه روی آوردند و در پادگان «شهید صدر» در 20 کیلومتری اهواز استقرار یافته و به دفاع از جمهوری اسلامی شتافتند که تعداد زیادی از آنان در این مسیر به شهادت رسیدند. پس از آزادسازی خرمشهر و در پاسخ به پیام امام خمینی (ره) که عراقیها را به سازماندهی گروههای بسیجی دعوت کرده بودند، یگان بسیج مجاهدین عراقی در همان پادگان شهید صدر اهواز تشکیل شد. دوره آموزشی مجاهدین در اواخر سال 1361 مصادف با سالگرد شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر آغاز شد و در اوایل سال 1362 پایان یافت.
در پایان این دوره آموزشی، یک گردان رزمی به نام گردان «شهید صدر» و دو گروهان دیگر شکل گرفتند. بعد از گذشت مدت کوتاهی، گردان «امام موسی کاظم (ع)» و گردان «شهید دستغیب» و گردان «شهید بهشتی» تشکیل شد. آنگاه گردان انصار الحسین (ع) مخصوص نیروهای عشایر جنوب عراق شکل گرفت. مأموریت این گردانها در ابتدای امر دفاعی و شرکت در عملیات شناسایی بود، ولی بعد از گذشت مدتی در قالب تیپ امام صادق (ع) سازماندهی شدند و حالت رزمی به خود گرفتند. در اواخر سال 1363 بود که «اسماعیل دقایقی» به فرماندهی این تیپ منصوب شد. تیپ بدر پس از حماسههای مکرر که در عملیات بدر آفرید، به لشکر بدر تبدیل شد. اسماعیل دقایقی، لشکر بدر را سازماندهی کرد و در عملیات بدر موفقیتهای زیادی از جمله گرفتن پاسگاه ترابه را رقم زد.
دلاوریهای این تیپ که حاصل فرماندهی بسیار موفق شهید دقایقی بود در عملیاتهای عاشورای 2 و کربلای 2 و همچنین کربلای 5 خاطرهای فراموش نشدنی به جای گذاشت.
«اسماعیل دقایقی» اولین فرمانده ابومهدی المهندس
مجاهدین عراقی به اسماعیل علاقه زیادی داشتند. بطوری که بعد از شهادتش به او لقب «شهید صدر دوم» را دادند. ابومهدی المهندس درباره او گفته بود: «یکی از ویژگیهای شهید دقایقی شجاعت او بود. شجاعت فقط به حضور او در جبهه محدود نبود. یکی از نشانههای شجاعت او نحوه تعامل با برادران مجاهد عراقی و اعتمادسازی متقابل با نیروهای مجاهد بود. در حقیقت با آمدن شهید دقایقی یک نوع اعتماد متقابل بین او و سایر نیروهای مجاهدین عراقی به وجود آمد».
ویژگی دوم شهید دقایقی، صداقت و راستگویی او بود. صداقت او خیلی روشن و آشکار بود. آدم مخلص و فداکاری بود. انسانی متدین که هیچ وقت قرآن از دست او زمین گذاشته نمیشد. هر جا که میرفت قرآن همراه داشت. از هر فرصتی که فراهم میشد قرآن را باز میکرد و میخواند. مطلب مهمتر این است که شهید اسماعیل دقایقی به مجاهدین عراقی با چشم برادر نگاه میکرد و نه به عنوان افراد بیگانه. هر چند که روش فرماندهی او قاطع و مقرراتی بود، ولی شکی نیست که مجاهدین عراقی به او مانند یک برادر نگاه میکردند. مجاهدین عراقی قبل از اینکه مطیع دستورات او باشند، او را مانند پدر و برادر خود میدانستند. با این وصف دل همه را به دست آورده بود.
میزان توانمندی او برای برقراری روابط دوستانه با دیگران بیشتر بود. در آن زمان میانگین سنی نیروهای مجاهد عراقی بین 15 تا 70 سال بود. کسانی که معاصر شهید دقایقی بودند چه نوجوان و چه بزرگسال احساس میکردند که با او روابط دوستانه و شخصی دارند. این ویژگی و سایر ویژگیهای شهید دقایقی باعث شده بود که مورد اعتماد مجاهدین عراقی قرار گیرد. از زمانی که شهید دقایقی اعتمادسازی را آغاز کرد و مورد اعتماد مجاهدین عراقی قرار گرفت، عملیاتهای تهاجمی تیپ 9 بدر به طور منظم آغاز شد. شرکت تیپ 9 بدر در عملیات بزرگ بدر اولین عملیات تهاجمی مجاهدین عراقی در جبههها به شمار رفت و این به برکت فرماندهی و اصرار شهید دقایقی بود.»
این ویژگیها به مجاهدین عراقی انگیزه داد تا به شهید دقایقی اعتماد کنند و در سایه فرماندهی او بجنگند. او با افرادی در درون تیپ بدر آشنا شد که واقعا با اخلاص و فداکار بودند. اغلب مجاهدین عراقی در آن برهه از عراق فرار کرده و بخش دیگری هم آواره شده یا به دلخواه خودشان به ایران مهاجرت کرده بودند. در میان آنها افراد بیسواد و افراد تحصیلکرده از قبیل پزشک، مهندس، درجهدار نظامی وجود داشت. از زمانی که شهید دقایقی این اقشار مختلف را شناخت، با مدیریت خود از این توانمندیها بهرهبرداری کرد. به طور مثال واحد مهندسی تیپ بدر در مرحلهای هشت مهندس داوطلب در اختیار داشت. شهید دقایقی با ویژگیهای منحصر به فردی که داشت، توانست از خود یک شخصیت محوری در تیپ 9 بدر بسازد.»
اسماعیل دقایقی در سال 1333 در بهبهان متولد شد. خانواده وی به علت گرفتاری و مشکلات زندگی به آغاجاری هجرت کردند. وی به دلیل دارا بودن استعداد سرشار بخصوص در ریاضیات در دبیرستان فنی نفت قبول شد و در آنجا با برادران زیادی از جمله «محسن رضایی» فرمانده وقت کل سپاه آشنا شد.
اسماعیل همزمان با تحصیل، مبارزه با رژیم منفور ستم شاهی را شروع کرد و 19 روز در سلول انفرادی بهسر برد. در زندان با رفتار نیکویش، زندانیان را مجذوب اخلاق خود کرد. وی در زندان نیز شروع به درس دادن زندانیها کرد. بعد از آزاد شدن از زندان، چون از دبیرستان اخراج شده بود، بهصورت متفرقه امتحان داد و موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. سال 52 در کنکور در رشته آبیاری دانشکده شهید چمران اهواز قبول شد و سپس در سال 55 در رشته امور تربیتی که رشته مورد علاقهاش بود، وارد دانشگاه تهران شد.
وی در تهران فعالیتهای سیاسی خود را دنبال کرد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در تسخیر پادگانها و مراکز دولتی سهم بسزایی داشت. اسماعیل ضمن داشتن فعالیت در تهران، در جریانات پر شکوه انقلاب به آغاجاری رفته و در صحنه تظاهرات، مسلحانه حضور پیدا کرد.
شهید دقایقی در تشکیل جهاد سازندگی آغاجاری نقش فعالی داشت. بعد از مرداد 59 از بنیانگذاران سپاه پاسداران آغاجاری بود.
وی از ابتدای جنگ در مرزهای جنوبی و در درگیریهای خرمشهر، محاصره سوسنگرد، عملیات شکست حصر آبادان، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس نقش بسزایی داشت. بعد از فتح خرمشهر تصمیم گرفت جهت تحصیل درس طلبگی که مورد علاقهاش بود به قم برود و در حوزه علمیه نزد اساتید معظم، تحصیل کند که در قم نیز مسئول یگان حفاظت شد.
تا بهمن سال 61 که «مجید بقایی» یکی از صمیمیترین دوستانش بشهادت رسید، او در قم مشغول به تحصیل بود. پس از شهادت این سردار رشید، برای شب هفت وی به خوزستان آمد. گویا تحولی عظیم با شهادت مجید در ذهن اسماعیل بوجود آمده بود و از این رهگذر تصمیم گرفت که تا پیروزی نهایی در جبهههای حق علیه باطل خدمت کند.
این شهید سرافراز در عملیات عاشورا و قدس 4 و همچنین کربلای 2، 4 و 5 در سمت فرماندهی تیپ، خالصانه انجام وظیفه کرد و یگان او جزو یگانهای موثری بود که در موفقیت رزمندگان اسلام نقش چشمگیری داشت.
هنگامی که در عملیات کربلای 5 برای انجام ماموریت شناسایی، با موتور سیکلت عازم محور بود در مسیر راه مورد اصابت بمباران هواپیماهای رژیم متجاوز عراق قرار گرفته و به شهادت رسید.