خانه / اخبار / اخبار تفحص شهدا

اخبار تفحص شهدا

ورود پیکرهای مطهر ۲۳ شهید دفاع مقدس به کشور
پیکرهای مطهر ۲۳ شهید تازه تفحص شده صبح امروز از مرز کیله شهرستان سردشت وارد کشور
فیلم/مصاحبه با پدر شهید "علی اشرف مالمیر"
شهید "علی اشرف مالمیر" 25 شهریور 1354 در روستای قلعه قاضی از توابع شهرستان
رجعت کاروان عزت و افتخار
پیکرهای مطهر ۲۳ شهید تازه تفحص شده هشت سال دفاع مقدس که اخیرا در جریان کاوش شهدا
تفحص پیکر مطهر پیرمرد رزمنده در منطقه عملیاتی خیبر
در جریان تفحص کمیته جستجوی مفقودین در منطقه عملیاتی خیبر، پیکر مطهر یک پیرمرد
کشف پیکرهای مطهر پنج شهید دفاع مقدس
17 مرداد 1402 - کردستان عراق
کشف پیکرهای مطهر سه شهید دفاع مقدس
17 مرداد 1402 - مناطق عملیاتی فکه و مجنون
کشف پیکر مطهر پاسدار شهید
12 مرداد 1402 - منطقه عملیاتی والفجر یک
29تیر استقبال از شهدای تازه تفحص شده در مرز شلمچه
بنا بر اعلام سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح
شناسایی پیکرهای 2 شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون
پیکرهای مطهر شهیدان مدافع حرم لشکر فاطمیون "شهید حیدر خلیلی" و "شهید محمد جعفری"
پیکرهای طیبه 100 شهید دفاع مقدس وارد میهن اسلامی خواهند شد
سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح:
پیکرهای طیبه
پیکر مطهر بسیجی شهید جلیل نوری دزفولی تفحص و شناسایی شد
با تلاش گروه‌های تفحص شهدا، پیکر پاک شهید مفقودالاثر "جلیل نوری دزفولی" از شهدای
پیکر مطهر بسیجی شهید سید علی میری تفحص و شناسایی شد
با تلاش گروه‌های تفحص شهدا، پیکر پاک شهید مفقودالاثر تهرانی "سید علی میری" از
خاطره سردار باقرزاده از شهید لاجوردی
در بحبوحه عملیات خیبر، تعدادی از شخصیت‌های دولتی وغیره که به طور متعارف برای
خاطره سردار باقرزاده از تفحص یک شهید
چند ماه پیش کشاورزی بین القرنه و العُزَیر داشت با تراکتور نو زمینش را شخم می‌زد.
کسى صدا مى‌زند
او همچنان بیل مى زد، یک دفعه صدا زد: «بیایید... اینجا... یک شهید...» اول فکر
پاى علیجانى هم پرید
به محض افتادن، شروع کرد به «یا حسین» گفتن.
دویدم بالا. جا خوردم. خون از رگ هاى
سیروس صادقى رفت روى مین
یک سال از این ماجرا مى گذشت که او را در فکه دیدم، در حالى که یک پایش قطع بود. با
زیر پایت را نگاه کن
«بهت قول مى دم این یکى هم زیر پاى خودت است.» روى شوخى این حرف را زد. پایم را
اداى احترام به والمرى
تا قیافه اش را دید گفت: «این لامصب این جورى حساس بود و ما مشت مشت پنجه مى زدیم
عکاس و مین والمرى
من داشتم حرص مى خوردم، کفرم درآمده بود. او خونسرد دنبال سوژه مى گشت. شدت ضربان
اگر غیرت داشتى
اگه غیرت داشتى مى زدى! آخه به تو هم مى گن مین؟! تو اگه وجود داشتى مى زدى...اگه
مین‌هایى که نمى‌دیدم
یک لحظه به خودم آمدم. دیدم یک چیزى مثل سنگ زیر پاشنه پاى راستم است. روى پاشنه پا
مین مسخره
منصور پرت شده بود بچه ها رفتند جلو ببینند که چى شده; جراحتى به چشم نمى خورد،
وقتى او نخواهد
یکى از والمرى ها را از خاک در آوردم و بردم که در کنارى بگذارم. در سراشیبى کمى
اینجا شهیدى خفته است
با وجود اینکه اولین بارم بود که وارد آن شیار مى شدم، از همان قدم هاى اول برایم
نوجوان شهید
اندازه استخوان ها نشان مى داد که جثه کوچکى داشته است. جمجمه اش بسیار کوچک بود.
شهید بر روى مین منور
در همان وهله اول فهمیدم که چه شده است! او نوجوانى تخریبچى بوده که شب عملیات در
طلب علم حتى در جنگ
در کمال حیرت و تعجب، متوجه شدم یک کتاب و دفتر زیر لباس گذاشته بوده. کتاب پوسیده
پیکر شهدا زیر سنگ بتونى دشمن
سنگر بر بلندى قرار داشت و پله هاى بتونى، محل رسیدن به آن بود. محل برایمان مشکوک
شهید خفته در برانکارد
یکى از مواردى که خیلى انسان را تحت تأثیر قرار مى داد و بغض گلوى آدم را مى گرفت،
صفحه ۱ از ۲