به وقت اردیبهشت

به وقت اردیبهشت
به وقت اردیبهشت
  • مریم عرفانیان
  • به نشر
  • ۲۰ تیر ۱۴۰۲

کتاب به وقت اردیبهشت به قلم مریم عرفانیان، معطر به خاک شلمچه و حرمین شریفین و شهادت است.

و واگویه‌ ها و دلتنگی‌ های مادری را بازگو می کند که با دوری فرزندش می سازد. این اثر در قالب داستان های کوتاه به زندگی شهید سرافراز مدافع حرم شهید حسن قاسمی دانا می پردازد و اولین اثر از مجموعه مدافعان حرم به نشر است.

لینک خرید کتاب 

به وقت اردیبهشت دارای ۱۹ داستان (روایت) به نام‌های «ظهرِ تب‌دار»، «هیچ برگی بی تو زمین نمی افتد»، «آشتی»، «عطرِ خاکِ شلمچه»، «رقیبی که رفیق شد»، «وقتِ عاشقی»، «یک دوستیِ ناب»، «طعمِ تلخ شیرینی»، «هَل مِن ناصرٍ ینصُرُنی؟»، «جانم می رود…»، «یکی شبیه خودش»، «به من نگو بی معرفت»، «عصرِ پنج‌ شنبه»، «عملیات ثامن‌ الائمه»، «خبری در راه است»، «بوسه‌ ای که جاماند»، «ما همه عباس توییم یا زینب»، «سرو‌هایی به قامتِ او» و «مسافر بهشت» است.

کتاب حاضر تلاش دارد تا نشان دهد شهدا افرادی همانند سایر افراد هستند آنان نیز دوران جوانی را پشت سرگذاشته و زندگی عادی را گذرانده‌اند، البته باید توجه داشت که جذابیت‌های زندگی، «شهید حسن قاسمی دانا» را نیز برای مدت زمانی با خود همراه کرده بود اما این شهید بزرگوار پس از یافتن هدفش توانست به سادگی دل از جاذبه های دنیوی بریده و به سوی اهدافی والا و ارزشمند حرکت کند.

کتاب به وقت اردیبهشت روایت‌هایی جذابی از زندگی «شهید حسن قاسمی دانا» هستند و شخصیت و زندگی وی را مطرح می‌کنند، داستان‌های کوتاه کتاب «به وقت اردیبهشت» هرکدام به صورت مجزا حکایت‌های خواندنی از روایت زندگی فردی آزاده را مطرح کرده‌اند.

بخشی از متن کتاب
… باشنیدن حرف‌های او انگار زن هم شوکه شده بود! نمی‌دانست چه باید بگوید؟ مدام زیر لب الحمدلله می گفت و شکر می‌کرد که بچه‌ ها سالم‌اند. به قول عمو یحیی، چون همسرش جبهه بود، خدا آن‌ها را حفظ کرده بود! پسر بزرگش مهدی را می شناخت و می دانست محطاط است؛ اما حسن از همان کودکی سر نترسی داشت و به ندرت گریه می کرد…

… برای آخرین‌بار به چشم‌ های مادر نگاه کرد. عجیب نگاهی بود نگاهش! داغی نگاهش دل زن را سخت لرزاند! ثانیه‌ هایی پر از التهاب گذشت و به سرعت باد تمام شد…. هر موقع می‌خواست برود سفر، می‌نشست توی ماشین و برایش دست تکان می‌داد. ولی این بار تندی توی ماشین نشست و حتی رویش را برنگرداند تا چشم در چشم مادر نیندازد و با رفتنش انگار تکه‌ای از وجود زن کنده شد! همان‌ طور که به در مجتمع نگاه می کرد، آهسته گفت: «حسن رفت احمد!»…

… صدای حسن چند ثانیه توی گوشش پیچید: «خوبی مامانِ گلم؟ مامانِ نفسم…» لبخند کم‌رنگی روی لبش نقش بست. دست شهنازخانم شانه‌اش را تکان داد و گفت: «این گوشی رو می‌شناسی؟… شهناز خانم ادامه داد: «حسن وقتی می‌خواست بره، گوشی‌اش رو به دوستش «رضا سنجرانی» داده و گفته هر وقت برام اتفاقی افتاد، این گوشی رو ببر بده زن عموعلی تا ببره برای مادرم»…. شهناز خانم ادامه داد: «آقا رضا دیشب گوشی رو آورد… حسن زخمی شده». حسن من زخمی نمی‌شه… حسن من شهید شده…

نقد کتاب به وقت اردیبهشت
کتاب حاضر ابتدا با نام «مسافر بهشت» نامگذاری شده بود که برگرفته از نام یکی از فصل‌های کتاب بود، اما با مشورت و هماهنگی ناشر به نام به وقت اردیبهشت تغییر کرد، علت انتخاب این نام زمان شهادت «شهید حسن قاسمی دانا» است.

این کتاب را به علاقه‌ مندان حوزه‌ی ادبیات پایداری و دفاع مقدس به ویژه علاقه‌ مندان به خواندن زندگینامه شهدای مدافع حرم پیشنهاد می کنیم.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.