مار و پله،روایت جذاب امنیتی بر اساس زندگی ادمین کانال داعش در ایران

مار و پله،روایت جذاب امنیتی بر اساس زندگی ادمین کانال داعش در ایران
مار و پله،روایت جذاب امنیتی بر اساس زندگی ادمین کانال داعش در ایران
  • فائقه سادات میرصمدی
  • انتشارات شهید کاظمی
  • ۱۵ آبان ۱۴۰۱
  • 404
  • 978-622-6609-63-0
زنی بیست‌وچندساله که مادر دو بچۀ قدونیم‌قد است که به‌همراه فرزندانش راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچه‌هایش را گرفته و از سرزمین داعش فرار کرده و مجدداً به ایران بازگشته است. زنی ریزنقش با قد کوتاه، زنی که می‌تواند در یکی از استان‌های شرقی، غربی یا جنوب شرقی کشور سکونت داشته باشد. خانم ادمین عنصر پیوستی گروهک داعش! زنی که از صحنه‌های دلخراش کشتار داعش، لذت می‌برد و فکر می‌کند دیدن اجرای حکم دین، خوب است. زنی که وقتی دستگیر می‌شود، اعترافات جالبی دربارۀ امیران داعش مطرح می‌کند.
همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم؛ از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطۀ اول بدم می‌آید. از عصر روز اول دردسرهای من شروع می‌شود. همیشه جرقۀ دعوا را عالیه می‌زند. سودابه از مسجد می‌آید و با کنایه حرف می‌زند، فکر می‌کند من چیزی به بازجو گفتم که چهل روز بازداشت بوده. رگبار حرف‌های سودابه اعصابم را خرد می‌کند. به ده نفر قول داده‌ام که صبور باشم؛ از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و... ولی مگر حرف‌های بی‌ربط سودابه می‌گذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد! همه توی هال نشسته‌ایم. ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده، خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو می‌رود.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.