English
به پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تفحص شهدا خوش آمدید. / ثبت نام کنید / ورود

خاطرات علیرضا غلامی

1   2

مؤذنان شهید

آخرین روز های تابستان 72 بود و دست های جستجوگر بچه های تفحص به دنبال پیکر شهدا می گشت .
مدتی بود که در منطقه عملیاتی خیبر به عنوان خادم شهیدان انتخاب شده بودیم  و با جان و دل در پی عاشقان ثار الله بودیم .
سکوت سراسر جزیره را فراگرفته بود، سکوتی که روح را دگرگون می کرد ...
قبل از وارد شدن به منطقه تابلویی زیبا نظرمان را جلب کرد : با وضو وارد شوید این خاک به خون شهدا آغشته است ...
این جمله دریای معنی بود و سخن...
نزدیک ظهر بود بچه ها با کمی آب که در اختیار داشتند ، تجدید وضو کردند ولی ناگهان صدای اذان آن هم به صورت دسته جمعی به گوش جانمان نوازش داد...
با خود گفتم : هنوز که وقت نماز نیست ، پس حتما در این  اذان به ظاهر ناگاه ، حکمتی نهفته است .
از این رو به طرف صدا که هر لحظه زیبا تر و دلنشین تر می شد پیش رفتیم .
ناگهان در کنار نی زار ها قایقی دیدیم که لبه ی آن از گل ولای بیرون آمده بود.
به سرعت به داخل نی زارها رفتیم  و قایق را بیرون کشیدیم و سرانجام موذنان ناآشنا را  یافتیم .
درون قایق شکسته که بر موج های آب شناور بود پیکر 13شهید گمنام ما را به غبطه واداشت...
جانباز شهید علیرضا غلامی

کلیه حقوق این وب‌سایت متعلق به کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح می‌باشد.