دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَکَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

النساء    آیه 96

درجاتی از جانب خدا و آمرزش و رحمتی ، که او آمرزنده و مهربان است

(High) degrees from Him and protection and mercy, and Allah is Forgiving, Merciful.

 

ترجمه ها:

ترجمه فولادوند
}پاداش بزرگى که‏} به عنوان درجات و آمرزش و رحمتى از جانب او [نصیب آنان مى‏شود]، و خدا آمرزنده مهربان است.

ترجمه مجتبوی
پایه‏هایى از نزد خود و آمرزشى و بخشایشى، و خداوند آمرزگار و مهربان است.

ترجمه مشکینی
به رتبه‏هایى از جانب خود (در دنیا و آخرت) و آمرزش و رحمتى، و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.

ترجمه بهرام پور
منزلت‏ها و آمرزش و رحمتى از جانب خدا [براى آنهاست‏] و خداوند آمرزنده‏ى مهربان است.

 

 

تفاسیر:

تفاسیر مجمع البیان ،المیزان و نور همانند آیه قبلی است.

 حاشیه
تفسیر نور
تفاوت مبارزان با قاعدان اندک نیست، بلکه فاصله بسیار است. «درجاتٍ» شرط دریافت و برخوردارى از رحمت الهى، پاک بودن و پاک شدن است. ابتدا «مغفرة» آمده، سپس «رحمة» . خداوند، غفور و رحیم است، امّا شرط برخوردارى از این غفران و رحمت، جبهه رفتن و جهاد است. مغفرة و رحمة... غفوراً رحیماً
حاشیه
تفسیر اطیب البیان
درجات منه ومغفره و رحمه وکان الله غفورا رحیما: (درجه های اوآمرزش و رحمت اوست و مغفرت و رحمت صفت خدای تعالی می باشد)،(رحمت ) افاضه و بخشش الهی در جهت نعمت و عطای آنست و باعث برطرف شدن حجاب و رفع مانع از رسیدن به نعمت می گردد و مغفرت ملازم همه نعمتهاست و این ومغفرت به جهت قیام آنها در راه خداست و خداوندآمرزنده و برطرف کننده موانع رحمت و مهربان و بخشنده عطاست .
حاشیه
 تفسیر کشاف
)غیر أولی الضرر ) قرئ بالحرکات الثلاث ، فالرفع صفة للقاعدون ، و النصب استثناء منهم أو حال عنهم ، و الجر صفة للمؤمنین . و الضرر : المرض ، أو العاهة من عمی أو عرج أو زمانة أو نحوها . و عن زید بن ثابت : کنت إلی جنب رسول الله صلی الله تعالی علیه و سلم فغشیتة السکینة ، فوقعت فخذه علی فخذی حتی خشیت أن ترضها ، ثم سری عنه فقال : اکتب فکتبت فی کتف ( لا یستوی القاعدون من المؤمنین و المجاهدون ) فقال ابن أم مکتوم و کان أعمی : یا رسول الله ، و کیف بمن لا یستطیع الجهاد من المؤمنین . فغشیته السکینة کذلک ، ثم قال : اقرأ یا زید ، فقرأت ( لا یستوی القاعدون من المؤمنین ) فقال غیر أولی الضرر ، قال زید : أنزلها الله وحدها ، فألحقتها . و الذی نفسی بیده لکأنی أنظر إلی ملحقها عند صدع فی الکتف . و عن ابن عباس : لا یستوی القاعدون عن بدر و الخارجون إلیها . و عن مقاتل : إلی تبوک . فإن قلت : معلوم أن القاعد بغیر عذر و المجاهد لا یستویان ، فما فائدة نفی الاستوء ؟ قلت : معناه الإذکار بما بینهما من التفاوت العظیم و البون البعید ، لیأنف القاعد و یترقع بنفسه عن انحطاط منزلته ، فیهتز للجهاد و یرغب فیه و فی ارتفاع طبقته ، و نحوه ( هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ) أرید به التحریک من حمیة الجاهل و أنفته لیهاب به إلی التعلم ، و لینهض بنفسه عن صفة الجهل إلی شرف العلم ( فضل الله المجاهدین ) جملة موضحة لما نفی من استواء القاعدین و المجاهدین کأنه قیل : ما لهم لا یستوون ، فأجیب بذلک . و المعنی علی القاعدین غیر أولی الضرر لکون الجملة بیانا للجملة الأولی المتضمنة لهذا الوصف ( و کلا ) و کل فریق من القاعدین و المجاهدین ( وعد الله الحسنی ) أی المثویة الحسنی و هی الجنة و إن کان المجاهدون مفضلین علی القاعدین درجة . و عن النبی صلی الله علیه و سلم " لقد خلفتم بالمدینة أقواما ما سرتم مسیرا و لا قطعتم وادیا إلا کانوا معکم : و هم الذین صحت نیاتهم و نصحت جیوبهم و کانت أفئدتهم تهوی إلی الجهاد ، و بهم ما یمنعهم من المسیر من ضرر أو غیره . فإن قلت ، قد ذکر الله تعالی مفضلین درجة و مفضلین درجات ، فمن هم ؟ قلت : أما المفضلون درجة واحدة فهم الذین فضلوا علی القاعدین الأضراء و أما المفضلون درجات فالذین فضلوا علی القاعدین الذین أذن لهم فی التخلف اکتفاء بغیرهم ، لأن الغزو فرض کفایة . فإن قلت : لم نصب ( درجة ) و (أجرا ) و ( و درجات ) ؟ قلت : نصب قوله ( درجة ) لوقوعها موقع المرة من التفضیل ، کأنه قیل فضلهم تفضیلة واحدة . و نظیره قولک : ضربه سوطا ، بمعنی ضربه ضربة . و أما (أجرا ) فقد انتصب بفضل ، لأنه فی معنی أجرهم أجرا و درجات ، و مغفرة ، و رحمة : بدل من أجر . أو یجوز أن ینتصب ( درجات ) نصب درجة ، کما تقول : ضربه أسواطا بمعنی ضربات ، کأنه قیل : و فضله تفضیلات . و نصب ( أجرا عظیما ) علی أنه حال عن النکرة التی هی درجات مقدمة علیها ، و انتصب مغفرة و رحمة بإضمار فعلهما بمعنی : و غفر لهم و رحمهم ، مغفرة و رحمة .