...شهید آمد و گفت: شما در جای گرم و نرم آرامیدهاید و من در آمبولانس. آیا این رسم مهماننوازی است؟...
بارها زمزمه آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا» را شنیده ایم که «مپندارید که شهداء مردگانند بلکه...» و بسیار در مصحف قرآن در وصفشان خواندهایم که «احیاء عند ربهم یرزقون»؛ ولی شاید هنوز باورهامان قوام نیافته و شاید این زنده بودن را صرفا یک توصیف الهی بدانیم... اما عنایت و کرامت شهیدان، خود مظهر آیاتیست جهت زدودن زنگار غفلتها و تردیدها.
خاطره ای که می خوانید، تذکاری ست در جهت:
«... یکی از دوستان ما در خلال کاوش شهدا، پیکر طیبهای را در یکی از کوههای اطراف گیلانغرب، منطقه شیاکو و کوه های چرمیان پیدا کرده بود. ایشان خودش از اهالی اطراف گیلانغرب است و تعریف میکرد که:
من این پیکر مطهر شهید را داخل آمبولانس گذاشتم و چون دیر وقت بود، شب هنگام، ساعت تقریباً 12 شب به منزل رفتم و شب را سپری کردم.
پیکر شهید در آمبولانس بود و آمبولانس را جلوی خانه پارک کردم و خوابیدم.
صبح که شد مادرم به من گفت: فلانی شما دیشب شهیدی را با خود آوردی؟ گفتم: بله. گفت: پس چرا شهید را داخل خانه نیاوردی؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفت: من دیشب خواب این شهید را دیدم. شهید آمد و گفت: شما در جای گرم و نرم آرامیدهاید و من در آمبولانس. آیا این رسم مهماننوازی است؟...
مادرم به شدت متأثر شد و به من دستور داد که سریعاً شهید را بیاورم. در فاصلهای که رفتم شهید را بیاورم، مادرم بالای اطاق را مهیا کرد و جاجیم و نمد و هرآنچه برای پذیرایی از مهمان داشت، در بالای اطاق پهن کرد و بعد این پیکر طیبه را که کفن شده بود در بالای اطاق قرار داد و دو زانو در مقابل شهید نشست و به مانند یک انسانی که یک فرد کاملاً زنده - کما اینکه شهدا زنده هستند- با همین حضور و توجه و معرفت شروع به صحبت کردن با شهید کرد و از ایشان عذرخواهی نمود...»
روایت سردار باقرزاده در تاریخ 23/2/81 ( سالروز اربعین حضرت سید الشهداء علیه السلام) از شبکه سوم سیما