خانه / نمایش جزییات خبر

اگر بازگردی دوباره آهنگ عاشقانه شهادت را در گوشت زمزمه خواهم کرد

اگر بازگردی دوباره آهنگ عاشقانه شهادت را در گوشت زمزمه خواهم کرد
گم کرده‌ام عزیزم را؛ امیدم را؛ آرامش زندگی‌ام را؛ گم کرده‌ام به دنبالش می‌گردم نه برای بازگشت به خانه، نه برای زندگی دوباره در محبس کاشانه، نه؛ می‌خواهم بیاید، می‌خواهم بیاید تا دوباره آهنگ عاشقانه شهادت را در گوشش زمزمه کنم.

به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنام به نقل از فارس،  گم کرده‌ام! عزیزم را؛ امیدم را؛ آرامش زندگیم را؛ گم کرده‌ام به دنبالش می‌گردم نه برای بازگشت به خانه، نه برای زندگی دوباره در محبس کاشانه، نه می‌خواهم بیاید، می‌خواهم بیاید تا دوباره آهنگ عاشقانه شهادت را در گوشش زمزمه کنم، می‌خواهم بیاید تا یک بار دیگر تسمه تفنگ را بر دوشش افکنم.
می‌خواهم بیاید تا کوله‌بارش را از هدایای مادران شهدا برای تقدیم به آستان مولایش حسین (علیه‌السلام) پر نماید، می‌خواهم بیاید تا بار دیگر نوای دل‌انگیز چکمه‌هایش بر آسفالت سرد کوچه، سرود ایثار و جانبازی را به سوی عرش خدا به ارمغان برد. می‌خواهم بیاید تا بار دیگر نوار سرخ رنگ لبیک یا خمینی را با دست‌های چروکیده‌ام بر پیشانی‌اش ببندم، می‌خواهم بیاید تا دامنی از یاس سفید همراه با آوای «فالله خیر حافظا» را بدرقه راهش نمایم.
فرزندم گم‌گشته‌ام کربلا در انتظار؛ راهیان کربلا به پیش با گام‌هایی استوار، کبوتران سفید حرم چشم به راه عاشقان کفن‌پوش خمینی‌اند؛ بیا زودتر بیا برادرانت را همراهی کن. بیا و پرچم پرافتخار پیروزی را بر دوش‌گیر و تکبیرگویان تا حرم بزرگ آن آموزگاران مکتب شهادت رهرو باش با رشادت‌هایت تلألو خون تارک مولایمان علی را با اهتزاز پرچم خونین کربلای ایران به قبه آسمان سایش به ملکوتیان نشان ده و به آنان بگو که ما به عهد خود وفا کردیم وفا کردیم و به ندای هزار و چهارصد ساله پیشوایمان لبیک گفتیم که فریاد زد: «هل من ناصر ینصرنی». بگو که ناصر حسینی و فدایی راه فرزندش امام خمینی هستی عزیزم.
گمگشته‌ام اگر بیایی چلچراغ قلبم را به دستت می‌سپارم تا پیشاپیش مقدم عزیزان این دیار که راهی کعبه عشق خود نینوای حسین هستند را نورافشانی کنی و بر بلندای گنبد پرچمدار کربلا حضرت ابوالفضل سرود فجر و پیروزی را به گوش جهانیان برسانی. آن روز نزدیک است.

 

۱۹ آذر ۱۳۹۰
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۰
شما
۱۳۹۰/۰۹/۲۸ Iran
5
0
0

مادر عزیز اگر اکنون فرزند رشیدت شهید شده است و در جنت الحسین در جوار مولایش آرمیده است مگر ما مرده ایم که شما جای خالی فرزندتان را احساس کنید اکنون دیگر نوبت به ما رسیده است که با دستان مهربان شما سربند یا فاطمه را به دل ببندیم و با کوله ای از عشق و امید آماده شویم تا راه پیموده شده را باز دوباره به پیماییم . مادر عزیز از شما خواهش میکنم که بدون التماس من برای من و تمام جوانان دعا کنید که خدایی نا کرده شرمنده شهدا نشویم و عکس آنها عمل نکنیم آری هنوز خون شهدا سرخ جاری است و جای پای آنها منتظر قدوم جوانان علی اکبری


نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید