خانه / نمایش جزییات خبر

آرام گرفتن پیکر سه شهید گمنام در کلاردشت

آرام گرفتن پیکر سه شهید گمنام در کلاردشت
پیکر مطهر سه شهید گمنام دفاع مقدس در بوستان شهدای گمنام کلاردشت آرام گرفت.

به گزارش خبرگزاری فارس از کلاردشت، ظهر امروز همزمان با سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) در میان جمع کثیری از مردم و اقشار مختلف، مسئولان، خانواده‌های شهدا، جانبازان، آزادگان و ایثارگران، نیروهای نظامی و انتظامی پیکر سه شهید گمنام دفاع مقدس در بوستان شهدای گمنام کلاردشت به خاک سپرده شد.

*خداحافظ ای نخل‌های امید، خداحافظ ای لاله‌های شهید
سال‌ها از رشادت‌هایشان می‌گذرد، این کبوتران خونین بال دیروز که سر در آستان دوست نهادند و دعوت مولایشان را لبیک گفتند امروز برگشتند تا ما را به نظاره بنشینند.
شهدای گمنام همچون حسین(ع) مظلومانه مبارزه کردند، مظلومانه به شهادت رسیدند و امروز نه مظلومانه که در میان جمع بسیاری از هم وطنانشان با غرور به خاک سپرده شدند.
امروز کلاردشت حال و هوایی دیگر داشت، زن و مرد، پیر و جوان، همه و همه آمده بودند، جمعیتی که شاید دیگر نتوان همه آنها را در یک روز گرد هم آورد، امروز همه آمده بودند تا باز هم یادی کنند از رشادت‌هایی که به این راحتی از یاد نخواهد رفت.
امروز مادر و خواهر شهید چه بی‌تاب بودند، حتی بی‌تاب‌تر از روزی که برادر و فرزند شهید خود را به خاک می سپردند.

*یکی 19 ساله بود و 2 تای دیگر 18 ساله
شاید به خاطر همین بود که مادران و خواهران کلاردشتی برایشان حنا آب گرفتند و کله‌قند و شیرینی دامادی آورده بودند، برایشان مجمع سر گرفتند و به جای عمه زینب که آرزوی دامادی جوانان کربلا را داشت آنان به رسم دیرین برای جوانانشان حجله عروسي به‌پا کردند.
امروز همه از جنس دیگری بودند، بازاری و کارمند، همه حضور داشتند، امروز شهر بوی گلاب گرفته بود و اسپند دود کرده فضا را معطر ساخت، یا گوسفند قربانی که به یمن و برکت قدم شهدا خونش بر سنگفرش جاده خودنمایی می‌کرد.

*فرزندم مادر و خواهرت کجایند تا برایت خون گریه کنند
پیرزنی نزدیک گوشم زمزمه می‌کرد، به زمزمه‌های نالانش به زبان محلی گوش سپردم
جان و چه ته پیر و مار کج درنه
جان پسر ته قد بالا ره قربون
جان عزیز کجه هاره و چه‌ای، با خود می‌گریست و می‌گفت: فرزندم پدر و مادرت کجایند، الهی قربان قدت شوم اهل کجایی، خواهرت کجاست تا برایت زینبی کند، خوش آمدی به شهر من، خوش آمدی و در خاک شهر من آسوده گرفتی، خوش آمدی به قربان دست و پایت شوم، به قربان سر بریده‌ات شوم فرزندم...
دیگری به حجله شهدا تکیه زده بود و آرام می‌گریست، به هر کجا نگاه می‌کردی زن و مرد در حال خود بود، صدای گروه موزیک نظامی شنیده می‌شد، نسل سوم انقلاب نیز بودند، هم‌نسلانی که شاید از آن دوران به اندازه یک خاطره محو یادشان باشد و شاید هم نه، من و هم نسلان من که در این مواقع پز می‌دهیم که تنها سه سال یا چهار سال یا پنج سال داشتیم که جنگ تمام شد.
امروز همه نسل‌های انقلاب حضور داشتند، با هم و در کنار هم، همان‌هایی که امروزشان به سن همین شهدا بود نیز بودند، 18، 19 ساله‌های امروزی آمده بودند که ببینند که هم‌ردیفان سال‌ها پیششان چه دیده بودند که اینگونه بی‌تاب شدند، قید زندگی، درس و مدرسه و کیف و کتاب را زدند و رفتند، رفتند اما ماندگار شدند و برای تشییع‌شان بعد از بیش از دو دهه این همه مشتاق به استقبال آمده‌اند.

*اینان درس خوانده در دانشگاه حسین (ع) هستند
امام جمعه کلاردشت در این مراسم گفت: حسین جان امروز این مردم به استقبال شاگردان مکتب تو آمدند، اینان در دانشگاه تو درس خواندند و راه تو را در پیش گرفتند.
حجت الاسلام سید مصطفی محمدی افزود: آن روز که کوه‌ها به حرکت در می‌آیند، آفتاب خاموش می‌شود و ستاره‌ها از چشمک زدن می‌ایستند، این شهیدان هستند که شمع محفل بشریت خواهند بود، رهبران بهشت می‌شوند و استوار و پابرجا می‌ایستند.
وی ادامه داد: بسی گفتیم از شهیدان، شهیدان را شهیدان می‌شناسند، ما نمی‌توانیم به بیان این روزی خورندگان نزد پروردگار بپردازیم ما تنها می‌توانیم همچون آنها که برای عزت و شرف ایران اسلامی تا پای جان ماندند برای حفظ نظام اسلامیمان کوشا باشیم.
محمدی اظهار داشت: اینان رفتند تا نظام اسلامی تثبیت شود و امروز ما هستیم تا نگذاریم تاریخ تکرار شود و ولی فقیه جام زهر بنوشد و دست هرکسی که بخواهد این کار را بکند قطع می‌کنیم.
وی بیان داشت: امروزه همه آمدیم تا بار دیگر بیان کنیم در مقابل فتنه‌گران می‌ایستیم و از عزت و غیرت و کشورمان در برابر دشمنان داخلی و خارجی‌اش دفاع می‌کنیم.

*تابوت‌های یه اندازه، تو هرکدوم یه سربازه
نگاهم به تابوت‌ها گره می‌خورد، تابوت‌هایی که سر دست مردم می‌گذرد و پیش می‌آید، تابوت‌هایی یک اندازه که با پرچم سه رنگ و زیبای کشورم پوشیده شده است.
فرزندان 18 و 19 ساله خود را می‌برند، نام، شهید گمنام 18 ساله، فرزند روح‌الله، زمان شهادت عملیات بیت المقدس
نام شهید گمنام 19 ساله، فرزند روح الله، زمان شهادت عملیات مسلم بن عقیل سومار
نام شهید گمنام 18 ساله، فرزند روح الله، زمان شهادت عملیات منطقه چزابه
آنها را به خاک کلاردشت سپردند و در گوشه‌ای به نجوا پرداختند و بر سر و سینه زدند.
امروز یک بار دیگر مردم یاد روزهایی افتادند که پیکر پاک فرزندانشان را از جبهه‌ها برایشان آورده بودند و برای این شهیدان گمنام پدر و مادر و خواهر و برادری وظیفه‌شناس بودند.
امروز نگاه‌ها فریاد می‌زد، سکوت‌ها مرثیه می‌خواند، اشک‌ها شوق دیدار را به رخ می‌کشید.
اینجا دارالشفای دردمندان خواهد بود، خاک این مکان مقدس توتیای چشمان‌مان است و بوستان مقدس و آرامگاه فرزندان ایران اسلامی محل امنی برای تخلیه دلمشغولی‌هایی می‌شود که گاه اندکی غبار فراموشی بر رشادت‌های این عزیزان می‌پراکند.
کلمات یاری‌ام نمی‌کند، واژگان ته کشیده‌اند، در گوشه‌ای به نظاره می‌نشینم و با خود می‌گویم
شهیدان با تنی صد چاک رفتند
از این محنت سرای خاک رفتند
ندای قدسیان را تا شنیدند
به سوی عالم افلاک رفتند

انتهای پیام

۱۰ اسفند ۱۳۸۸
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۸۸
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید