با آمدن هر گروهی از شهدای گمنام دل مادری میلرزد که شاید مسافرش با این گروه باشد. منتظر میماند که به خوابش بیاید و بگوید که دیگر از سفر و غریبی خسته است. آمده که به آغوش وطن برگردد. اما مادر میماند و بغلی از بغض سنگین.
به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنام، آن روزی که بار سفرش را برای حضور در خطوط مقدم جبهه میبست نمیدانست که باید بار سفر از این دنیا را نیز ببندد. گرچه او رفته است ولی نمیداند که یادش همیشه در خاطر من و تو جاودانه مانده است.
گفتن و نوشتن از جبهه، خط مقدم، حضور مردانه و خیلی دلاوریهای دیگر این روزها هیچ بهانه و مناسبتی نمیخواهد. به هر مناسبت و دلیل میتوان قلم را برداشت و نوشت.
از روز پاسدار نوشت. از روز جانباز، از دلاوری شهیدان نوشت، از حضور زینبوار شیرزنان نوشت.
از ارتش، سپاه، بسیج، دریانوردان و خیلیهای دیگر نوشتیم، اما به جرأت میتوان گفت که نوشتن برای شهید گمنام چه سخت است. نه روز دارد و نه سالروز. همه میدانیم که یک روز آمده است. حتی دقیقه تولدش را میدانیم. میدانیم که چه روزی آمد. چه روزی پا گرفت و چه روزی راهی شد. اما نمیدانیم که چه روزی از جمعمان رفته است. شاید روزی که بار سفر را بست همان روز رفتنش بود.
اما باور این رفتن برای مادران، همسران، دختران و پدران و خانواده شهدای گمنام سخت است.
سخت است که باور کنیم فرزندی قبر نداشته باشد اما باید برای او فاتحه خواند. نمیتوان باور کرد که او را غسل نداده باشی ولی بودنش را دیگر تجربه نکنی.
باور این که جایی در این سرزمین دفن شدهای و یا هنوز تفحص نشدهای سخت است. سخت است که باور کنی باید با او خداحافظی کنی.
با آمدن هر گروهی از شهدای گمنام دل مادری میلرزد که شاید پسرم با این گروه باشد. منتظر میماند که به خوابش بیاد و بگوید که دیگر از سفر و غریبی خسته است. آمده که به آغوش وطن برگردد. مادر میماند و بغلی از بغض سنگینی که با بارشش، حضور فرزندش را التماس میکند.
روزی که تکههای استخوان را در تابوتی میگذارند، دل مادری میلرزد. دستش میلرزد که این شهید همان پاره وجودش است که آمده و یا این که هنوز خسته از جفای روزگار است و همان جا میان مرز ماندن و آمدن دلدل میکند که برگردد و یا...؟
آمدن شهید نه بهانه میخواهد و نه تفحص. شهیدی که هوای آمدن میکند میآید اما امان از شهیدی که هنوز دلش هوای آمدن نکرده است و چشم انتظاری را برای مادرش به ارمغان داشته است. گفتن و نوشتن از شهید گمنام نه روز میخواهد و نه سالروز نه بها میخواهد و نه بهانه.
آمدن شهید گمنام که خسته از این روزگار است، دل زهرایی میخواهد. دل زهرایی که او نیز شهید گمنام است و سالیان سال به هوای زیارت او تمام ارض دل را درنوردیدیم، غافل از این که زهرا(سلام الله علیها) را میتوان در وجودمان زنده کرد همانگونه که شهید را نمیشود فراموش کرد و تا ابد در یاد و خاطرهمان باقی خواهد ماند.
تقدیم به شهدای گمنام. برای شادی روحشان صلوات