خانه / نمایش جزییات خبر

چگونگی تشکیل و انجام عملیات تفحص به روایت سرهنگ غلامی

چگونگی تشکیل و انجام عملیات تفحص به روایت سرهنگ غلامی
گفت و گویی از سرهنگ غلامی، از فرماندهان تعاون رزم و مسئولان تفحص شهدا که در آن به موضوع عملیات تفحص پیکرهای مطهر شهدا اشاره کرده است، فراهم شده است.
 به گزارش پایگاه فرهنگی واطلاع رسانی مفقودین وشهدای گمنام، مصاحبه سرهنگ غلامی، از فرماندهان تعاون رزم و مسئولان تفحص شهدا، که در گفت‌وگو با مجله خردنامه «همشهری»، درباره عملیات تفحص پیکرهای مطهر شهدا منتشر شده است را تقدیم شما علاقه مندان می نماییم:
 

*در ابتدا خود را برای خوانندگان ما معرفی بفرمایید تا در ادامه به بحث تعاون رزم و تفحص بپردازیم.
بنده، غلامی، از نیروهای تعاون رزم در جنگ بودم. از والفجر مقدماتی تا آخر جنگ در این معاونت که مسئول جستجوی مفقودان است، مشغول خدمت بودم. این مجموعه با نام تفحص در میان عموم جا افتاده است. هم‌اکنون نیز به عنوان مسئول عملیات کمیته جستجوی مفقودان ستاد کل نیروهای مسلح مشغول خدمت هستم.
 
*از چگونگی تشکیل واحدی در سازمان رزم سپاه با نام تعاون رزم و بعد از جنگ،‌ستاد جستجوی مفقودان برای خوانندگان کمی توضیح بدهید.
سابقه تشکیلات تعاون رزم به اوایل جنگ برمی‌گردد دقیقا از عملیات هویزه، دلیل این کار، شهادت شهید بزرگوار علم‌الهدی و تعدادی از بر و بچه‌هایی است که به عنوان نیرو، تحت فرماندهی حسین علم‌الهدی در منطقه هویزه عملیات کرده بودند و پیکرشان در منطقه جا مانده بود. اتفاقی که در همه کتاب‌های دفاع مقدس و کتاب‌هایی که به بحث تاریخ جنگ و عملیات‌های آن پرداخته، آمده است و لزوما جای تشریح آن نیست.
خلاصه به همین منظور از طرف سازمان رزم این ضرورت حس شد که یک تشکیلاتی در منطقه ایجاد شود تا صفر تا صد کار را در اختیار بگیرد. کارهایشان شامل ثبت سابقه فرد در منطقه، صدور کارت شناسایی نیروها هنگام عملیات ـ که اگر شهید یا اسیر شد، تشکیلات آن را به خانواده آن نیرو برگرداند ـ و تعدادی موارد دیگر که اینجا جای بحث ندارد.
این تشکیلات با نام «تعاون رزم» در جنگ فعالیت خود را ادامه داد. با تشکیل قرارگاه‌ها و لشکرهای سپاه، ضرورت آن به خوبی در منطقه حس می‌شد. یعنی مجموعه‌ای که مسئول موارد گفته شده از تخلیه شهدا و مجروحان از داخل معرکه جنگ به خارج از آن بود. تعان رزم در عملیات ثامن‌الائمه و طریق‌القدس و تا حدودی فتح‌المبین، سازماندهی شده و فعالیت خود را رسما آغاز می‌کند.
 
*از چگونگی انجام امور محوله به این مجموعه در ابتدای تشکیل آن بگویید.
پلاک‌هایی که در ابتدای جنگ صادر می‌شد، زنجیر نداشت و با سیم تلفن به گردن می‌بستیم. علت این امر، تعداد زیاد رزمندگان و نبود تجهیزات لازم برای پشتیبانی بود. وای از زمانی که این سیم برمی‌گشت و به اصطلاح گردن رزمنده را می‌گرفت که زخم عمیقی ایجاد می‌کرد.
در بحث پلاک، ابتدا از چهار رقم شروع و در ادامه به پنج رقم و به شش رقم تغییر کرد. سپس برای عدم شناسایی نیرو از سوی دشمن، کدگذاری انجام شد. مثال CG یک میلیون پلاک، RK یک میلیون پلاک، AJ یک میلیون پلاک با توجه به کد اختصاص داده شده به پلاک می‌توانستیم به هویت سازمانی رزمنده پی ببریم. این کدگذاری به قدری مؤثر بود که بعدها توسط اسرا و درجه‌داران بعث اعتراف شد که نمی‌توانستند درجه و موقعیت سازمانی رزمندگان ما را بیابند.
 
*مسئولیت تعاون رزم به صدور کارت و پلاک و نگهداری ساک و مدارک شناسایی رزمنده در حین عملیات و تخلیه شهدا محدود می‌شد؟
خیر، تعاون رزم رسیدگی به امور رزمندگان و کل ارسال مراسلات پستی رزمندگان و ارتباطات تلگرافی را در حوزه اختیارات و امور محوله خود داشت. اما بخش تخلیه شهدای تعاون رزم یک بخش جدایی بود مثلا هنگامی که نیرو در حد یک لشکر بود، حدود 200 تا 250 نفر در اختیار داشت و ده تا بیست آمبولانس و وانت برای تخلیه شهدا و مجروحان به عنوان تعاون رزم در منطقه مشغول به کار بودند. بعدها یعنی حدفاصل سال 64 تا 67 تعاون رزم تبدیل به گردان انصار در لشکرهای سپاه شد. یعنی هر لشکر یک گردان انصار داشت که همان تعاون رزم بود که در این عملیات‌ها، این گردان هم مانند بقیه گردان‌های لشکر برای تخلیه پیکرهای شهدا و مجروحان به عنوان تعاون رزم در منطقه مشغول به کار بودند. بعدها یعنی حدفاصل سال 64 تا 67 تعاون رزم تبدیل به گردان انصار در لشکرهای سپاه شد. یعنی هر لشکر یک گردان انصار داشت که همان تعاون رزم قدیم لشکرها بود و بعدها به تیپ انصار نیروی زمینی سپاه تبدیل شد. وظیفه گردان انصار همان وظیفه تعاون رزم بود که در این عملیات‌ها، این گردان هم مانند بقیه گردان‌های لشکر برای تخلیه پیکرهای شهدا و مجروحین وارد منطقه عملیاتی می‌شد.
 
*گردان‌های انصار یا تعاون رزم در برگرداندن پیکرهای شهدا تا چه حد در این مسأله جدیت به خرج می‌دادند؟
جدیت ما در یک جمله خلاصه می‌شود و آن این‌که در خیلی از عملیات‌ها از جمله والفجر مقدماتی، رمضان، بدر، خیبر و ... شهید می‌دادیم تا شهید برگردانیم. برای مثال خاطره یک افسر عراقی را خدمتتان عرض کنم. او می‌گفت، سمت تنگه چزابه محوری را گرفتیم که سراسر این محور پیکرهای ایرانی‌ةا (بسیجی‌های ایران) کنار هم ریخته بود. قرار بر این شد که تماس بگیریم خبرنگاران و تصویربرداران را اعزام کنند تا از این پیکرها برای پخش تلویزیونی و مانور قدرت، گزارش بگیریم.
چون بعدازظهر بود، گفتند فردا تماس بگیریم تا خبرنگاران به منطقه اعزام شوند. با خودم گفتم که این پیکرها فردا هم اینجا هستند. این افسر در ادامه خاطراتش می‌گوید: شب که خوابیدیم صبح وقتی وارد محور شدم روی خاکریز ایستادم. یک جنازه ایرانی هم نمی‌دیدم. ابتدا تعجب کردم. احتمال دادم همه را یکجا جمع کردند تا کار خبرنگاران آسان شود، اما بعد از تحقیقات دیدم که تمام پیکرها شبانه توسط ایرانی‌ها به عقبه خودشان منتقل شده است و این واقعا ناباورانه بود.
 
*اگر بخواهید از سنگین‌ترین و خاطره‌انگیزترین عملیات‌های گردان انصار یا تعاون رزم نام ببرید و تشریح کنید، کدام عملیات یا مقطع جنگ را یاد می‌کنید؟
عملیات والفجر 1، دو تیپ 10 سیدالشهدا(ع) و 27 حضرت رسول(ص) کنار هم عملیات می‌کردند. طی عملیات گردان انصار لشکرها حدود 450 نرو در اختیار داشتند. شما حساب کنید که 150 دستگاه کامیون نیروهای والفجر 1 را منتطق می‌کردند و عملیات پنج یا شش روز در محوری به طول یک کیلومتر ادامه داشت.
در محوری که تنها چند هزار گلوله توپ روی سر این بچه‌ها ریخته شد اما با این حال در مجموع، ششصد، هفتصد جنازه تخلیه شد. مشکل جمع‌آوری شهدا در این عملیات یا محور این بود که سراسر محور، جنازه شهدا ریخته بود. در کنار جنازه‌ها هم رزمندگان مشغول جنگیدن بودند حال اگر برانکارد درون کانال باز می‌شد یا باید برانکارد حرکت می‌کرد ـ چون عرض کانال را می‌گرفت ـ یا رزمنده می‌جنگید. به همین دلیل تعداد زیادی از پیکرها در این کانال ماند. به طوری که هنگامی که سال 70 و 71 که برای تفحص، کانال را پیدا کردیم در حدود 370 تا 400 تن از پیکرهای مطهر شهدا را فقط از داخل کانال درآوردیم. این خاطره‌ای از یکی از عملیات‌های سنگین بود.
 
*علت‌های عمده باقی ماندن پیکرهای شهدا یا مجروحین در مناطق چه بوده است؟
عمده‌ترین علت‌های باقی ماندن شهدا و مجروحین در مناطق دو علت است. علت اول ناتوانی در نگهداری و موفقیت (به معنی حفظ خط مقدم و جلوگیری از تصرف توسط دشمن) عملیات بود و علت دوم تک‌های عمده‌ای که عراق در سال 67 زده و مناطقی را تصرف کرده که در این تصرف‌ها پیکرها و مجروحان در منطقه ماندند.
این افراد یا شهید شده و در منطقه جا مانده‌اند، یا مجروح و سالم بوده و اسیر شده‌اند. این افراد سال 69 به بعد مبادله شدند.
 
*در رابطه با از هم پاشیده شدن سازمان تعاون رزم و آغاز تفحص توضیح می‌دهید؟
آغاز تفحص، تقریبا سال 70 بود. ما تفحص را ادامه کار سازمان تعاون رزم می‌دانید. اما با تشکیلات جدید و قوی و گسترده چون بعد از جنگ تعاون رزم از هم پاشیده شد. چراکه جنگی نبود. تا سال 67 سازمان تعاون رزم خودش را حفظ کرد اما از 67 به بعد خیلی ضعیف شد. سال 70 با مصوبه سازمان و شورای عالی امنیت ملی مبنی بر تشکیل سازمانی با عنوان کمیته جستجوی مفقودان و رسیدگی به این موضوع در سطح کلان، شرایط عوض شد.
قبل از مصوبه در سال 70 چه نهادهایی در این زمینه فعالیت می‌کردند؟
قرارگاه‌های سپاه و یگان‌های سپاه تا پیش از سال 70 فعالیت چشمگیری داشتند. قرارگاه‌های کربلا در خوزستان، نجف در کرمانشاهف حمزه سیدالشهدا در ارومیه و ... حدفاصل سال‌های 67 تا 69 توسط این قرارگاه‌ها در حدود 2600 تا 2700 پیکر شهید را با عراق مبادله کردند. یعنی این قرارگاه‌ها بودند که با هماهنگی خودشان این تبادل‌ها را انجام دادند.
هیچ‌گونه الزامی مبنی بر این نوع فعالیت‌ها نبود و برحسب احساس تکلیف این فعالیت‌ها را انجام دادند. امال پس از سال 70 دستورالعملی ابلاغ شد و یگان‌ها موظف شدند فعالیت کنند.
 
*آمار شهدای مفقود چگونه است؟
ما در حدود سیزده هزار مفقودالاثر داشته‌ایم که حدود چهار تا پنج هزار نفر آنان با نام شهید گمنام دفن شده‌اند و در حدود هفت تا هشت هزار نفر در خاک عراق جا مانده‌اند.
 
*در رابطه با شهدای تفحص توضیحی برای خوانندگان بفرمایید.
شهدایی که به عنوان شهید تفحص داریم بعضی یک ماه یا چند ماه فعالیت در منطقه داشتند و بعد شهید شدند. ما شهیدی به عنوان شهید شاخص که سال‌ها فعالیت کنند و بعد شهید شوند به جز مجید پازوکی و علی محمودوند نداشتیم.
 
۱۲ شهریور ۱۳۹۰
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۰
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید