خانه / نمایش جزییات خبر

شهید برونسی قبل از عملیات بدر، آماده پرواز بود

شهید برونسی قبل از عملیات بدر، آماده پرواز بود
همرزم شهید برونسی گفت: برای اجرای عملیات بدر، حالات خاصی از شهید برونسی دیده می‌شد و بیشتر اوقات منقلب بود؛ در یکی از این جلسه‌ها رو به ما کرد و در حالی که دلش پر از شوق پرواز بود، گفت: «اگر من در این عملیات شهید نشوم، باید به مسلمان بودن خودم شک کنم».

    به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنام به نقل از فارس، عباس تیموری همرزم شهید برونسی و نویسنده کتاب «راز بندگی» در خصوص نقش سردار شهید عبدالحسین برونسی در عملیات «بدر» و چگونگی آشنایی خود با این شهید اظهار داشت:

 

* رفتار شهید برونسی مرا پایبند گردان عبدالله کرد؛

    گردان عبدالله، به دلیل دارا بودن رزمندگان خط ‌شکن و فرمانده‌ دلاوری چون سردار «عبدالحسین برونسی» در منطقه، از شهرت خاصی برخوردار بود؛ من نیز مانند سایر رزمندگان دوست داشتم عضو این گردان شوم. ورود به این گردان آغاز آشنایی بنده با شهید برونسی شد.
    شهید برونسی فرمانده‌ای خداشناس و با ایمان بود؛ رشادت رزمندگان و پیروزی‌های گردان عبدالله با فرماندهی «سردار برونسی» موجب شده بود که رادیو عراق، از وی به عنوان «بروسلی ایران» نام ببرد؛ ما هم متأثر از این تبلیغات تصور می‌کردیم که این فرمانده گردان از ورزشکاران رزمی کار و فردی بوده که از نظر جسمی متمایز است. آنچه در ذهنم از سردار برونسی تصور می‌کردم با آنچه که از نزدیک دیدم، بسیار متفاوت بود، چهره ‌او آنقدر جذاب بود که در همان دیدار نخست، مجذوب او شدم و دیگر تمایلی برای جدایی از گردان عبدالله نداشتم.
    در جلسه تلفیقی که بیشتر فرماندهان حضور داشتند، سعید اخوان، خلخالی و ابطحی به تشریح نقشه پرداختند و بعد از توضیح سایر فرماندهان، شهید برونسی شروع به تشریح عملیات کرد؛ وی دستش را روی نقطه‌ای به نام «چهار راه خندق» گذاشت و گفت «اینجا مهم است» و درست در همان نقطه عملیات، اجرا شد.


* شهید برونسی قبل از عملیات بدر، آماده پرواز بود؛
    برای اجرای عملیات بدر، طی برگزاری جلسات توجیهی، حالات خاصی از شهید برونسی دیده می‌شد و بیشتر اوقات منقلب بود؛ در یکی از این جلسه‌ها رو به ما کرد و در حالی که دلش پر از شوق پرواز بود، گفت «اگر من در این عملیات شهید نشوم، باید به مسلمان بودن خودم شک کنم».
    برخلاف اینکه در عملیات خیبر جاده‌ را در اختیار داشتیم اما این جاده در عملیات بدر در دست ما نبود و در چهار راه خندق محلی بود که جنگ به اوج خود رسید؛ هر چند با قایق به منطقه عملیاتی رسیدیم، با حرکت به سمت شرق دجله، سنگر‌های نظامی دشمن را مشاهده می‌کردیم. در بدو ورود شهید چراغچی با لودر خاکریز‌ها را 100 متر به 100 متر برش می‌زد؛ مجید گرایلی که فرمانده گردان بود، با تقسیم‌بندی‌ گروهان‌ها، گروهان ما را به سمت چپ سنگر حرکت داد؛ ما به همراه شهید برونسی و گردان ولی‌الله به مبارزه با دشمن پرداختیم. 
    کماندوهای عراقی با زدن آرپی­جی، نارنجک و همچنین اصابت موشک فضای منطقه را پر از آتش کرده بودند؛ این امر قدرت تصمیم‌گیری را از ما گرفته بود؛ اما ما با مقاومت سرسختانه خط را همچنان نگه داشتیم؛ زیر آتش دشمن در فاصله 15 متری، شهید برونسی بودم که ناگهان بر اثر اصابت موشک، سردار برونسی به همراه بی‌سیم‌چی‌اش به شهادت رسید.
    تیموری با بیان اینکه در عملیات بدر، واقعه عاشورا برای ما ترسیم شد، گفت: حملات دشمن سنگین بود و مجروحان و شهدای زیادی داشتیم؛ و شرایط به گونه‌ای شد که با کمتر از 10 نفر به مبارزه پرداختیم؛ اما تانک‌های دشمن، چهار راه خندق را تصرف کردند و با مانور در آن منطقه شهدای ما را زیر چرخ‌های خود گرفتند.


*شهید برونسی برای سربازان الگو بود؛
    برای جلوگیری از مقابله با تأثیر سلاح شیمیایی دشمن، ‌باید محاسن‌مان را کوتاه می‌کردیم اما رزمندگان نمی‌خواستند این کار را انجام دهند تا اینکه شهید برونسی با تراشیدن بخشی از محاسنش سایر رزمندگان را توجیه کرد که باید این کار را انجام دهند و رزمندگان به تبعیت از فرمانده خود، این کار را انجام دادند.
    این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به خاطره‌ای از «مجید گرایلی» که نقش مهمی در عملیات بدر به همراهی سردار برونسی داشت، یادآور شد: مجید گرایلی از سربازان لشکر 77 ارتش بود و برحسب تقاضا به تیپ جوادالائمه (ع) منتقل شد؛ وی ضمن تلاش‌هایی که در گردان‌ ولی‌الله این تیپ داشت، موفق شد تا مسئولیت معاونت فرماندهی گردان ولی‌الله را بر عهده بگیرد.
    گرایلی در بدو ورودش به تیپ 18 جواد الائمه (ع) به بنده گفت «زمانی که معرفی‌نامه خود را برای انتقال به تیپ جواد الائمه (ع) گرفتم، سراغ سردار برونسی را گرفتم و زمانی که به چادر فرماندهی رسیدم وقت نهار بود؛ با وارد شدن به داخل چادر فرماندهی، سراغ شهید برونسی را گرفتم که بچه‌ها مرا به خوردن غذا دعوت کردند؛ من هم پذیرفتم هنگام غذا خوردن در این فکر بودم که کدام یک از آنها فرمانده است و از فردی که در کنارم نشسته بود، پرسیدم «برونسی کدام یک از اینهاست؟» گفت «صبر کن الان می‌آید». بعد از غذا مجدداً سراغ سردار برونسی را گرفتم و آن فرد از من پرسید «با او چه کار داری؟» معرفی نامه‌ام را به او نشان دادم و خواند و گفت «برونسی من هستم» وقتی مطمئن شدم که شوخی نمی‌کند برایش احترام نظامی گذاشتم.


* با یک جمله شهید برونسی رزمندگان برگه‌های مرخصی را پاره کردند؛
    وی درخصوص شکل‌گیری‌ جبهه «عملیات میمک» به فرماندهی شهید برونسی گفت: عملیات میمک در جبهه میانی در حال اجرا بود؛ دو تیپ امام موسی (ع) به فرماندهی مهدی میرزایی و تیپ امام صادق (ع) به فرماندهی شهید فرومندی به همراهی تیپ 18 جواد‌الائمه (ع) به فرماندهی شهید برونسی آماده عملیات شدند اما به دلایلی عملیات انجام نشد و به رزمندگان به مدت 3 ماه مرخصی دادند. قبل از رفتن نیروها به مرخصی، شهید برونسی برای نیروها سخنرانی کرد و گفت «بر من تکلیف شده که بمانم و به لطف حضرت زهرا (س) در اینجا مقاومت خواهم کرد» زمانی که او با حالت بغض‌آلود سخنانش را پایان داد، تمام رزمندگان برگه‌های مرخصی خود را پاره کردند و دوباره با علم کردن چادرها به اجرای عملیات میمک مشغول شدند.


* شهید برونسی، در زمان تبعید مقام معظم رهبری به ایرانشهر، یار ایشان بود؛ 
    سردار برونسی از زمانی که مقام معظم رهبری در ایرانشهر در تبعید به سر می‌بردند با ایشان در تماس بوده و پیام‌های آیت‌الله شیرازی و آیت‌الله قمی را به ایشان می‌رساند. 
    اخلاص، صداقت، ایمان و ارادت والای او به حضرت فاطمه زهرا (س)، برجسته‌ترین ویژگی‌های سردار شهید برونسی بود؛ او با بسیجی‌ها سر یک سفره می‌نشست و آنقدر راستگو و صادق بود که کوچکترین تردیدی به گفته و عملش نداشتیم. وی که دارای اخلاق و رفتار حسنه و تأثیرگذار بود، در آموزش رزمندگان سختگیری می‌کرد و با دادن آموزش‌های سنگین آنها را هفته‌ای 100 کیلومتر راهپیمایی می‌برد؛ شهید برونسی قبل از عملیات «والفجر یک» رزمندگان را در دوکوهه و اندیمشک تحت آموزش قرار داد که برای عملیات کاملاً آماده شده بودند.

۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
خبرگزاری فارس |
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید