خانه / نمایش جزییات خبر

ماجرای سرباز بعثی که اشعار «حاج منصور» را زمزمه می‌کرد

ماجرای سرباز بعثی که اشعار «حاج منصور» را زمزمه می‌کرد
اشعار حاج منصور را با مکافات و دردسرهای فراوان جمع­‌آوری کردیم و چند قطعه­‌ای از آن را حفظ کردیم تا در میان محفل عزاداران حسینی فضای آسایشگاه را عطرآگین کنیم.

ماه محرم، ماه عزاداری سید و سالار شهید آقا اباعبدالله الحسین (ع) است و نه تنها شیعیان بلکه تمام آزادگان جهان نیز در این مصیبت به عزاداری می‌پردازند.

رزمندگان دفاع مقدس نیز از این امر مستثنی نبوده و همزمان با ایام ماه محرم به یاد مصیبت‌ اهل بیت(علیهم السلام) مراسم نوحه و روضه برقرار می‌کردند. آنها چه در میدان نبرد، چه در میان دشمن و در زمان اسارت، هیچ‌گاه یاد و خاطره ایام محرم و روز عاشورا را فراموش نکرده و با وجود خفقان‌ها و مشکلات فروانی که بعثی‌ها در برابر آنها قرار می‌داده‌اند، با شرایط و اقدامات ویژه عزاداری می‌کردند.

هم اکنون یکی از خاطرات عزاداری در اردوگاه‌ها را بخوانید:

ماه محرم سال 69 برادران اردوگاه 12 تکریت با شور و حال بسیاری شروع به زمینه‌سازی برای انجام مراسم عزاداری سالار شهیدان، حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران با وفایش کردند.

اشعار حاج منصور را با مکافات و دردسرهای فراوان جمع­‌آوری کردیم و چند قطعه­‌ای از آن را حفظ کردیم تا در میان محفل عزاداران حسینی فضای آسایشگاه را عطرآگین کنیم.

در آن عزاداری بی­‌سابقه چشمان آزادگان غریب بر غربت امام حسین (ع) می­‌گریستند و فریاد «حسین منی، انا من حسین»، «حسین جان»؛ که از اعماق وجود بسیجی­‌ها برمی‌خاست در تمام آسایشگاه­‌ها شنیده می­‌شد.

شب­‌های محرم آن سال از جمله شب­‌های فراموش نشدنی محرم، است. نوحه­‌ها و مرثیه­‌هایی که ما خوانده بودیم زبان زد نگهبانان عراقی شد تا حدی که یکی از آن­ها در هنگام ورود به حمایه، غافل از آنکه فرمانده اردوگاه در آنجا نشسته است با صدای بلند فریاد «یا حسین یا حسین نورعینی یا حسین» را سرمی­‌دهد.

فرمانده اردوگاه نیز بسیار خشمگین و غضبناک شده و دستور توبیخ و 6 ماه اضافه خدمت وی را صادر می‌کند.

راوی: فرزاد دلبریان - اردوگاه 12 تکریت

۲ شهریور ۱۴۰۰
تسنیم |
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۰
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید