خانه / نمایش جزییات خبر

خاطراتی کوتاه از ۷ شهید مدافع حرم ۳۱ فروردین‌ماه

خاطراتی کوتاه از ۷ شهید مدافع حرم ۳۱ فروردین‌ماه
۳۱ فروردین ماه سالروز شهادت هفت شهید مدافع حرم، شهیدان : حسین بادپا ؛ حسین همتی ؛ صادق شیبک ؛ هادی کجباف ؛ روزبه هلیسایی ؛ سیدجلال حبیب‌الله‌پور و حجت‌الاسلام محمد مهدی مالامیری کجوری گرامی باد.
  


شهید مدافع حرم حسین بادپا

شهید مدافع حرم حسین بادپا

مادر شهید: با خدا سر حسین معامله کردم، گفتم فرزندم مشتاق و آرزومند شهادت است، سال‌ها در این عرصه زخم‌ها برداشته اگربه خاطر دعای من شهید نمی‌شود خدایا امانت تو را به خودت برمی گردانم. برخی دوستان فرزندم و برادرانش می‌گفتند؛ مادر دعای تو نمی‌گذارد حسین شهید شود و وی آرزوی شهادت دارد. من هم در نیمه شب گفتم خدایا حسین امانت و نعمتی است که به من ارزانی داشته‌ای برای بزرگ کردن وی خیلی سختی کشیدم، ولی دوست ندارم دعای من مانع رسیدن وی به فیض شهادت باشد حسین را برای راه اسلام و ائمه (ع) می‌دهم و به فرزندانم گفتم برای شهادت برادرتان آماده باشید. بعد از ۱۵ روز فرزندم در سوریه به شهادت رسید.

 

شهید مدافع حرم حسین همتی

شهید مدافع حرم حسین همتی

پدر شهید: دقیقاً به ما نگفت که به کجا و برای چه می‌رود. فقط سربسته گفت برای آموزش و زیارت می‌رود. مطمئنم حسین با همه احترام و محبتی که نسبت به من و مادرش داشت، می‌ترسید دقیقاً مسیر و هدف مأموریت‌شان را بگوید مبادا مادرش استرس بگیرد و اتفاقی برایش بیفتد. همسرم روی حسین خیلی حساس بود. آن روزها که می‌خواست برود، خیلی ذوق و شوق داشت. پسرم بچه مذهبی بود. عشق امام حسین و اهل بیت ایشان را از کودکی در دل داشت. وقتی اخبار تعرض سلفی‌ها به حریم اهل بیت یا ظلم‌شان به مسلمانان را می‌دید، خونش به جوش می‌آمد. این بچه تکاور و ورزشکار بود. می‌گفت خودم می‌روم و تک‌تک‌شان را می‌کشم. او چند ماه قبل داوطلب رفتن شده بود اما ما خبر نداشتیم، ماه‌های آخر عرق و عشقش به لباس نظامی‌ خیلی بیشتر شده بود. چون می‌دانست که در این کسوت می‌تواند راحت‌تر خودش را به جبهه برساند و با دشمنان بجنگد. می‌گفت اگر دو میلیارد هم به من بدهند، حاضر نیستم از این لباس جدا شوم.

 

شهید مدافع حرم صادق شکیب  

شهید مدافع حرم صادق شکیب

همسر شهید: بعد از شهادت آقا صادق، تنها خبر خوشحال‌کننده‌ای که به من دادند، دیدار چهره نورانی حضرت آقا بود؛ واقعاً باورش برایم سخت بود که آیا این دیدار فراهم می‌شود یا نه. روزی که به دیدار ایشان رفتم و از نزدیک ایشان را زیارت کردم هیچ وقت فراموشش نخواهم کرد. لحظه‌ای که حضرت آقا می‌خواست با من صحبت کند دلهره عجیبی گرفتم، به من گفتند به یسنا خانم (فرزند شهید) ترکی یاد بدهید. من عرض کردم، ترکی را به یسنا آموختیم و با دو زبان حرف می‌زند، به ایشان قول دادم از این پس بیشتر زبان ترکی را به او  می‌آموزم. آقا یک قرآن هم به ما هدیه دادند که بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که به من داده شده است. با این دیدار کم کم آرامش خودم را به دست آوردم، رهبر عزیزمان به ما همسران شهدا که در آن جلسه بودیم فرمودند صبور باشید، و صبرتان همانند حضرت زینب(س) زیاد باشد.

 

شهید مدافع حرم هادی کجباف

شهید مدافع حرم هادی کجباف

همسر شهید: شهید کجباف پس از اینکه گروهک‌های تکفیری به سوریه و عراق حمله کردند ناراحت و دل‌نگران بود و همیشه می‌گفت اینها با چه دین و مذهبی حکم کشتار این همه زن و کودک مسلمان و غیرمسلمان را صادر می‌کنند؛ اگر خاطرتان باشد گروهک‌های تکفیری و به ویژه داعش تهدید کرده بودند که می‌خواهند به حرم‌های مطهر حمله کنند، این موضوع سبب شد که شهید کجباف برای رفتن به جبهه‌های نبرد با تکفیری‌ها بی‌تابی کند.

پس از این موضوع بود که با دوستان قدیمی‌اش تماس گرفت و از آنها خواست (برای مشاوره) که به جبهه‌های نبرد با گروهک‌های تکفیری بیایند، برخی از آنها قبول کردند و برخی نه؛ شهید با کسانی که قبول نکرده بودند برای دفاع از حرم‌های مطهر بیایند قطع رابطه کرد و از آنها راضی نبود.

 


شهید مدافع حرم روزبه هلیسایی  

شهید مدافع حرم روزبه هلیسایی

همسر شهید: در حالیکه می‌توانست در آرامش و رفاه کنار خانواده زندگی کند، جهاد در راه خدا را برگزیدند و برای اولین بار در تابستان سال ۹۲ بصورت داوطلبانه به سوریه اعزام شدند و هنگام برگشت از اولین ماموریت خود بر اثر برخورد با زمین فک ایشان پاره و مجروح شد. مجددا در سال ۹۳ برای بار دوم اعزام شد. سرانجام در تاریخ ۳۱\۱\۹۴ بر اثر اصابت ۴ گلوله تیربار به فیض شهادت نائل آمد. اگر چه تاکنون پیکر مطهر ایشان به وطن بازنگشته است، اما روح بلندش بر بال ملائک به مولا و مقتدایش حسین بن علی پیوست و با روی سفید در مقابل اباالفضل العباس(ع) جان به جان آفرین تسلیم کرد تا حرم اهل بیت علیهم السلام بار دیگر طعم تلخ اسارت را تجربه نکنند و از ایشان سه فرزند به نام های اسما، عبدالصادق، مائده به یادگار مانده است.

 


شهید مدافع حرم سیدجلال حبیب‌الله‌پور  

شهید مدافع حرم سیدجلال حبیب‌الله‌پور

همسر شهید: بارها با گروهک پژاک، قاچاقچیان و تروریست‌ها درگیر شده بود ولی آنجا شهید نشد. اما در اولین سفرش به سوریه به شهادت رسید. در سوریه هم می‌بایست بعد از ۴۰ روز به خانه برگردد اما وقتی دید در منطقه نیرو کم است، داوطلب شد که به عملیات برود. به او گفته بودند تو باید به خانه برگردی عروسی پسرت در راه است، اما گفته بود: «من غسل شهادت کرده‌ام این موقعیت را از من نگیرید.» به عملیات رفت و شهید شد.

 

روحانی شهید مدافع حرم محمدمهدی مالامیری

روحانی شهید مدافع حرم محمدمهدی مالامیری

پدر شهید: مهمترین ویژگی های اخلاقی شهید مالامیری اخلاص خیلی بالا، پشتکار زیاد و اهمیت قائل بودن برای کارهای اخروی بود و از سوی دیگر در برنامه‌ها و فعالیت‌های خود منیت نداشت و دوست داشت گمنام بماند و خودش را نشان ندهد.

وقتی اعلام نیاز شده بود طلبه‌هایی که عالم هستند و با زبان عربی آشنایی دارند برای تبلیغ در بین رزمندگان به سوریه  بروند، اعلام آمادگی کرد و به سوریه رفت.

سید حسن مبارز یکی از شاگردان غیرایرانی وی که در جامعه‌المصطفی تحصیل می‌کند شعری را برای استاد شهیدش شهید مالامیری سروده است:

همواره مهر بودی و آبان نداشتی

دریای بی‌کرانه که پایان نداشتی

ای چهار فصل زندگی‌ات، عاشقانه سبز

گل بودی و بهار، بیابان نداشتی

ای از جهان رها و گرفتار درد عشق

جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی

امروز صبح به من گفت زندگی

کاری به کار عالم امکان نداشتی

با ما بگو حقیقت پنهان خویش را آری

«خودی» همیشه نمایان نداشتی

در لحظه‌های عاشقی‌ات، نیمه‌های شب

آیا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟

۳۱ فروردین ۱۳۹۹
کمیته جستجوی مفقودین |
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۹
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید