خانه / نمایش جزییات خبر

سرلشکر محسن رضایی پس از سخنرانی در جمع زائران شهدا مهمان۱۴شهید تازه تفحص شده در معراج شهدای اهواز بود

سرلشکر محسن رضایی پس از سخنرانی در جمع زائران شهدا مهمان۱۴شهید تازه تفحص شده در  معراج شهدای اهواز بود

 به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تفحص شهدا، سرلشکر محسن رضایی پس از سخنرانی در جمع زائران شهدا مهمان۱۴شهید تازه تفحص شده در  معراج شهدای اهواز بود.

ایشان در جمع زائران شهدا بیان داشتندمن چون از مشهد آمدم بایک خاطره از امام رضا شروع می کنم در عملیات والفجر 8شرایط سختی برای ما فراهم شده بود.عملیات والفجر 8 همان عملیاتی است که شما می روید در کنارساحل اروند رود آنجا طرف دیگر را نگاه می کنید شهری است به نام فاو . عملیات والفجر 8 در این منطقه صورت گرفت .در این عملیات تا 48 ساعت قبل بحث غافل گیری مطرح بودکه آیا در این عملیات غافل گیری حفظ شده یا نشد است.  چون خیلی مسئله مهمی بود حدود  60 الی 70 هزار نفر رزمنده باید از آب عبور می کردند و اگر ما شکست می خوردیم این ها محاصره می شدند و یک آسیب خیلی جدی به ایران وارد می شد. لذا با همه فرماندهان نشستیم همان قرارگاه مقدم که فاصله دو کیلومتری باساحل اروند بود.نشستیم بحث کردیم که این دلایلی که گفته می شود اینجا لو رفته چه چیزی است  و دلایل که گفته میشه لو نرفته است چیست.
 
برادر رشید که الان فرمانده قرارگاه عملیاتی خاتم هستند ایشان یه کاغذی برداشت یه خطی وسط آن کشید گفت من دلایلی که لو رفته رو یه طرف می نویسم دلایلی که هم لو نرفته رو طرف دیگر می نویسم هرکدام از دوستان یه چیزی میگفت یه کسی میگفت از دیروز تا حالا دیدبان های دشمن فعال شدند این علامتی هست که این لورفته است یکی دیگه می گفت نه ما شناسایی مون رفته آن طرف و از خط عبور کرده تا شهر فاو هم رفته است. خوب این دلیلی است که عملیات لو نرفته همین طور عواملی که لو رفته را یک طرف می نوشتیم وعوامل دیگر را طرف دیگر می نوشتیم ساعت  7به 8 یعنی 7 دلیل بود که این جا لو رفته و 8دلیل بود که این جا لو نرفته خوب عملیات عملیات حساسی بود یعنی 60 هزار نفر می خواهند از اروند عبور کنند آیا دلیل می شود یا نمی شود در هر صورت بحث هایی صورت گرفت و من گفتم توکل می کنیم به خداوند و عبور می کنیم از اروند و آن  شبی که تعیین کردیم می زنیم به خط شب22بهمن و همین که جلسه ما تمام شد.آمدیم بریم بیرون هواپیما عراق آمد همان جا را بمباران کرد دوستان گفتند برادر محسن حالا چیه این که 8به 8 شد8دلیل لو رفته 8 دلیل لو نرفته من دیگه اون جا نمی تونستم با اون قاطعیت که قبلش بگم عملیات این جور. چند ساعتی صبر کنید من بتوانم میگم فعلا بریدلشکر ها مستقر بشیدمن با چند نفر از برادر های ارتش که توی بمباران ها مسلط بودند رفتم به محل ها اثابت بمب هارو دیدیم500 متری قرارگاه ما بمب ها زمین خورده بود وقتی که جهت بمب ها را نگاه کردیم اون آقایونی که مسلط بودند گفتند که مطمئن باشید که این بمب ها به سمت قرار گاه شما نیامده است این ها یه جهت دیگه را  زدند ولی خودمان مانده بودیم که این جهت کجاست غیر از قرارگاه ما قرارگاه ماهم زیر زمین بود غیر از قرارگاه ما هم چیزی در این جا نیست من بهشان گفتم که شما چه قدر مطمئن هستید که این برای قرارگاه ما نیست گفتن که ما 100در 100 به شما می گویم و آمدن برای من استدلال کردن از اون جهتی که ترکش های بمب پرتاب شده بود از اون گودالی که ایجاد شده بود این ها برای من استدلال کردن که این بمباران برای قرارگاه نیست من هم با فرماندهان تماس گرفتم و گفتم که همان ساعت و همان شب حمله خواهیم کرد.

اما چون که ابهامی در ذهن دوستان بود به ذهنم آمد که ما به یه تکیه گاه معنوی هم نیاز داریم تنها بادستور فرمانده این مسئله حل نمی شود به ذهنم آمد که ما باحضرت آیت الله طبسی تماس میگیرم و میگم که پرچم امام رضا رو به ما بده من تلفنی با ایشان تماس گرفته بودم ایشان با اینکه آدم خیلی منظمی بود خیلی رعایت می کرد این تشریفات را بلافاصله کسی رو فرستاد و پرچم حضرت رضا(ع) از رو گنبد در آوردن و به ما رسوندن تنها 4 ساعت مانده به عملیات پرچم حضرت رضا آمد من برادرم آقای مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا را صدا زدم یه نامه هم نوشتم که اون نامه تاریخی الان هست نوشتم به آقا مرتضی قربانی که اون نامه هنوز وجود داره به ایشان گفتم مرتضی شما صبح قبل از این که آفتاب طلوع کنه پرچم امام رضا رو بذارید روی گنبد اون مسجد جامع فاوبه طوری اون به اهتزاز در بیادمن می خوام که وقتی آفتاب طلوع کرد اون لشکر هایی که عقب هستن بشون بگم برید بالا نگاه کنید اون شهر فاو که شما به سمتش در حال حرکت هستید عده ای از رزمندگان رفتن و اون هم پرچم حضرت رضاست همین طور هم شد. آقای قربانی رو گرفت و توکل کرد.

غروب که شد غواص ها راه افتادن خود غواص ها زیاد بودند در عملیات ما چیزی حدود 2 هزار غواص تربیت کرده بودیم هر لشکری 100 تا 150 تا 200 تا بعضی غواص رو باید می فرستادن از آب عبور می کردن وارد ساحل دشمن می شدند. این سیم خاردار ها را در میادین مین را آزاد می کردند. بعد وارد سنگرهای دشمن می شدند بعد پاکسازی می کردند بعد می رفتن به عمق خاک عراق تقریبا نیم ساعتی گذشته بود که آقا قربانی تماس گرفت گفت برادر محسن روبه روی غواص های ما یک نورفکن روشن شد و بچه ها می گن که اجازه بدید ما تیر اندازی کنیم چون رو به روی ما هم داره تیر اندازی میشه و تمام بچه ها ممکنه قتل عام بشن در این رود خانه یک لحظه خدا ما را کمک کرد و من به مرتضی گفتم مرتضی به هیچ وجه کسی کوچکترین شلیکی نکنه تا بعدا بهتون بگم تقریبا یک نور افکن روشن بود و بعد از مدتی هم خاموش شد.

 آقای قربانی هم حدودا 20 نفر رو مامور کرده بود زودتر از همه که خط رو شکستن به هیچ جا کار نداشته باشند به چپ و راستشان هم نگاه نکنند مستقیم بروند سمت مسجد و پرچم حضرت رضا رو بالای گلدسته ها به اهتزاز در بیاورند که یه تعداد از این رزمندگان شهید شدند. ولی تعدادی از این ها با پرچم به مسجد رسیدن و پرچم رو به اهتزاز در آوردن .

صبح که أفتاب داشت طلوع می کردکاملا پرچم او بالا پیدا بود و روی مسجد فاو به اهتزاز در آمده بود خلاصه تکیه گاه معنوی ما پرچم شده بود. برای خودم خیلی مسئله بود که این نور افکن چه بوده این چرا روشن شد و بعد چرا خاموش شد ما که همه غواص هامون سرشون بیرون بوداین ها تمام غواص های ما رو می تونستن توی آب شکار کنن اون فرمانده تیپ رو به رو اسیر شد. آوردیم باایشان  صحبت کردیم که چی بود این نور افکن گفت که یه سه چهار ماه باطری این نور افکن از کار افتاده بود هر چه به ستاد کل عراق می گفتیم که بیاید این نور افکن کار نمی کند. نمی آمدن آن شب از بغداد یه باطری نو آورده بودن ما گذاشتیم  تست کردیم گفتیم یعنی شما این همه غواص ندیدیدگفتند نه ما ندیدیم

واقعا همین طور بود یعنی تا اون جایی که ما فکرمون یاری می کرد از فکرمان استفاده می کنیم تا اون جایی که امکاناتمان می رسید از امکانات استفاده می کردیم.

ولی بقیه را هم به خدا می سپردیم بقیش آن را هم به ائمه می سپردیم. در خیلی موارد من نمی خواهم بگم در همه موارد اما در بسیاری از موارد این تکیه گاه معنوی ما می آمد نواقص ما را جبران می کرد آن جایی که اخلاص داشتیم آن جایی که غرور مان رو کنار می ذاشتیم این امداد معنوی می آمد کمک مان می داد.

۶ فروردین ۱۳۹۶
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۳۹۶
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید