شهدایی که روزگاری قبل از دنیا آمدن من و مامان بابام جونشون و نامشون را فدا کردند.
من سوگلم. 11 فروردین 94 به دنیا اومدم. عکس اولی یک ساعت بعد از تولدمه، تو بیمارستان ازم گرفتن. آخه عمه مامانجونم تو بیمارستان کار میکنه.
اینم عکس آقامهدی صمدی از رزمندگان عزیز دفاع مقدسه، دوست بابابزرگمه، از پرسنل دانشگاه بوعلیسینای همدانه. روز عروسی مامان بابام؛ بابابزرگم باهش تلفنی هماهنگ میکنه، مامان بابام قبل از شروع زندگی مشترکشان میرن سر مزار شهدای گمنامی که در دانشگاه بوعلی سینا همدان خاکسپاری شدهاند. شهدایی که روزگاری قبل از دنیا آمدن من و مامان بابام جونشون و نامشون را فدا کردن، کلی حاجت میگیرند.
حالا امروز مامان بابام برام مهمونی گرفتن. خیلی دلم میخواد مامان جون باباجون، منم ببرین همون جایی که شب عروسیشون رفتن و از اون شهدای گمنام بخواهم واسطه بشن برای عاقبت به خیریِ من.
جاتون خالی اونا انگار از همین حالا حرفهای منو میشنوند. خیلی حال خوشی داشتم. راستی داشت یادم میرفت از بابابزرگم تشکر کنم. دو تا از عکسای لو رفته دوران رزمندگیاش براتون گذاشتم. بابابزرگم بچهسال ترین رزمنده لشگر انصارالحسین(ع) تو عملیات بدر در سال 63 بوده. خودش میگه این عکسها عکسای دومین سال حضورش تو جبهه بوده. برای اولین بار که رفته بوده، بعد از عملیات فتح خرمشهر بوده، راضی نیست ازش اسمی ببرم. ولی میتونیم برای سلامتی او و همه جاماندههای غافله شهدا دعا کنیم. راستی منم از دعای خیرتون بینصیب نگذارید.