خانه / نمایش جزییات خبر

مقام معظم رهبری: ادامه کار تفحص تا مشخص شدن تکلیف آخرین فرد از شهدای مفقود

مقام معظم رهبری: ادامه کار تفحص تا مشخص شدن تکلیف آخرین فرد از شهدای مفقود
پدر شهیدان صابری: به همراه برادران تفحّص به دست بوسی آیت الله خامنه ای رفته بودیم، آقا فرموده اند: « تا مشخص شدن تکلیف آخرین فرد از شهدایی که مفقود می باشند، کار تفحّص ادامه داشته باشد. »

پدر شهیدان صابری ضمن بیان خاطرات خود از فرزند شهید و تفحص‌گرش حسین صابری، به دیدگاه مقام معظم رهبری درباره ادامه کار تفحص شهدا در مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس اشاره کرده است:

بعد از اتمام جنگ که موضوع تفحّص شهدا و مفقودین پیش آمد، برادر حسین (عباس) به گروه تفحّص پیوست که در حین مأموریت تفحّص شهدا به شهادت رسید و حسین گفت که می خواهم کار عباس را ادامه دهم.
وقتی گفتیم که این کار خطر دارد، اظهار داشت که من در کارهای اداری تفحّص فعالیت می کنم و از اجر منزلت جایگاه تفحّص و باز گرداندن شهدا به آغوش خانواده‌هایشان سخن می گفت. مرا به یاد جملات عباس قبل از شهادت می انداخت که او نیز در این مضموم عباراتی را به کار می برد.
عباس در تاریخ 5/3/75 ایام تاسوعا به شهادت رسید و روز عاشورا به خاک سپرده شد و درست یک سال بعد، حسین همراه با گروه تفحّص که جهت انتقال وسائل تفحّص و شناسائی کانال و گذر از معبر در منطقه فکه با مین والمری که زیر خاک در استتار بود برخورد می کند و با انفجار پاهای حسین قطع شده و همراه سرهنگ علیرضا غلامی به شهادت می رسد و دوستانش نیز مجروح می گردند.
حسین واقعاً عاشق امام خمینی(رضوان الله) و رهبر عزیزمان حضرت آیت الله خامنه ای بود و در چند سالۀ عمرشان در عشق به رهبر و ولایت خاضعانه تلاش کردند. و روحیه ایشان طوری بود که بعد از شهادت، خیلی ها فهمیدند که او از چهارده سالگی اهل بسیج و جبهه بوده و چندین بار مجروحیت داشته است. بطوریکه بعد از شهادت حسین، دوستانش عکسی را از حسین در کنار جیپ 106 دیدند و متعجب بودند که حسین در جنگ نیز حضور داشته است؟
با شهادت حسن و عباس دو برادر، حسین دیگر در این دنیا نبود و انگار در عالم دیگری سیر می کرد و آخرین روزی هم که قصد رفتن داشت، من خوابی را دیدم که حسین در اتاق دراز کشیده و سربند یا حسین (ع) به پیشانی داشت و خون از سرش می ریخت و همه جا را خون سرش سرخ کرده بود. من در خواب گفتم که حسین من هم شهید شد و از خواب بیدار شدم و خوابم را برای هیچکس نقل نکردم. درست بعد از چهل روز از دیدن این خواب ، حسین شهید شد. در آخرین رفتنش هم به منطقه، مثل دفعات قبل نبود. همینطور روبروی ما نشسته و نگاه عمیقی می کرد و حرف نمی زد. سکوت وجودش را فرا گرفته بود. همراهش یکی از برادران تفحّص هم بود که با او عازم اهواز بودند.
من نان تازه و شیر گرفته بودم. گفتم: یک لقمه نان و چایی بخورید. گفت: نه دیر می شود و موقعی که می خواست از در بیرون برود، ایستاد و چند دقیقه ای به ما و منزل نگاه عمیقی کرد و سپس راهی شد.
یک هفته ای از رفتنش نگذشته بود و در واقع 23 روز بعد از سالگرد برادرش عباس خبر شهادت حسین را آوردند و ما الآن مفتخریم که سه فرزند پسر داشته و در راه اسلام و قرآن دادیم و الآن به برکت خون این شهدا، خداوند عزت و شر به این مملکت و این ملت عطا نموده. نباید در مقابل این زحمت ها و خون ها نا شکری کنیم که امام (رضوان ا...) فرمودند: « اگر ناشکری بکنید، خدا برایتان بلا نازل می کند. » البته بجز عده ای بی تفاوت خیلی از مردم می فهمند که اینها بفرمان امام و رهبرشان که به آنها عشق می ورزیدند، با آغوش باز به استقبال شهادت رفتند و این عزت و آزادگی را برای کشورشان به ارمغان آوردند.
به همراه برادران تفحّص به دست بوسی آیت الله خامنه ای رفته بودیم، آقا فرموده اند: « تا مشخص شدن تکلیف آخرین فرد از شهدایی که مفقود می باشند، کار تفحّص ادامه داشته باشد. »
حال وقتی پیکر های مطهر این شهدا به آغوش ملت باز می گردند و تشییع می شوند برای ملت پیام دارند شهدا می آیند و مردم می گویند که اینها به خاطر ما رفتند و نباید سنگر اینها خالی بماند. وقتی به وصیتنامه شهدا دقت می کنیم، می بینیم که برای حفظ اسلام و به فرمان امام و مقتداشان رفته اند و پیروی از ولایت فقیه کردند. ولایت فقیه هم سلسله مراتب دارد، یعنی منشأ اصلی آن خود خداوند می باشد. یعنی اگر کسی ولایت را قبول نداشته باشد، دینش قبول نیست. خداوند انشاءالله برای شما عزیزان که زحمت می کشید سلامتی بدهد و در این راه پر فراز و نشیب که همانا حفظ سنگر شهداست پیروزتان گرداند.
لازم به ذکر است تصویر مربوط به دیدار مسئولین و خانواده های کمیته جستجوی مفقودین با مقام معظم رهبری است.

 

۲۲ شهریور ۱۳۸۹
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۸۹
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید