خانه / نمایش جزییات خبر

خدایا از تو می خواهم که از من همین هم برنگردد/خاطره فرزند مفقودالاثر

خدایا از تو می خواهم که از من همین هم برنگردد/خاطره فرزند مفقودالاثر
بسیار شده که خاطرات فراوانی از حوادث و وقایع رادمران عرصه حق علیه باطل شنیده ایم اما حدیث آنانکه که رفتند و از خداوند عاجزانه خواستند تا پیکرشان برنگردد و رسم گمنامی و بی نشانی را برای رهروان راهشان به ارمغان آوردند، از جنس دیگریست...

به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنام خاطره زیر را که یکی از فرزندان شهدای مفقودالاثر برای سایت ارسال نموده است، تقدیم خوانندگان عزیز می کنیم:

یک ماه بعد از شهادت پدرم به دنیا آمدم... ایشان جزو شهدای جاویدالاثر هستند... می خواهم خاطره ای را به روایت از مادرم برایتان نقل کنم؛ پدرم یکی از فرماندهان سپاه بودند که چند روز قبل از شهادتشان صحنه ای را می بینند که در آن، پیکر مطهر یکی از شهدا را برای خاکسپاری می آورند و به همسر این شهید بزرگوار نشان می دهند، همسر شهید از اینکه پیکر شهید کامل نیست بسیار شیون و ناله می کنند. پدرم در حالیکه بسیار منقلب شده بودند، فرزندان شهید را در آغوش گرفته و در حضور همسر و فرزندان شهید عنوان می کنند که؛ از آقا رسول (شهید یاد شده) همین چند تکه باقیمانده پیکر برگشته... خدایا از تو می خواهم که از من همین هم برنگردد... ایشان هم بعد از مدتی به آرزویشان می رسند و اکنون پس از گذشت سالهای سال، هنوز پیکر مطهرشان در خاکهای پاک شلمچه آرمیده است...
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد
فاطمه اکبرزاده
۲۲ شهریور ۱۳۸۹
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۸۹
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید