خانه / نمایش جزییات خبر

روایتی شنیدنی از حاج حسین کاجی/رؤیای صادقه رئیس دانشگاه میبد

روایتی شنیدنی از حاج حسین کاجی/رؤیای صادقه رئیس دانشگاه میبد
حاج حسین کاجی در مراسم شب وداع شهدای گمنام دانشگاه بابلسر، روایتی شنیدنی را از رؤیای صادقه ریاست دانشگاه آزاد میبد یزد بازگو نمود.
21 تیرماه 83، دانشگاه آزاد میبد یزد، میزبان سه شهید گمنام دفاع مقدس بود. شهدای عزیزی که در کنف عنایات حضرات معصومین علیهم السلام ، مردم را از آثار و برکات معنوی شان بهره مند می کنند.
همزمان با سالروز تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام دانشگاه میبد، خاطره گویی روایتگر تفحص، حاج حسین کاجی، عضو گردان تخریب لشگر 17علی بن ابیطالب علیه السلام در دوران دفاع مقدس، درباره رؤیای صادقه ریاست دانشگاه آزاد میبد، دکتر احمد علی زارع را تقدیم خوانندگان عزیز می کنیم. لازم به ذکر است، خاطره گویی ایشان مربوط به مراسم شب وداع با شهدای گمنام دانشگاه بابلسر در تاریخ 30/10/88 است:

 دانلود فیلم روایت حاج حسین کاجی/ حجم: 2.575 MB

با آقای دکتر زارع، رئیس دانشگاه آزاد یزد صحبت می کردیم، می توانید با ایشان تماس بگیرید، شماره ایشان را هم دارم، صدای ایشان هم در تلفن همراهم هست. گفتم آقای دکتر خاطره ی تدفین شهدای گمنام در دانشگاهتان را برایمان نقل کنید.
دکتر گفتند: در زمان تدفین، شرایطی در آنجا حاکم بود که ما می ترسیدیم شهدا را بیاوریم و خوب استقبال نشوند و یا اینکه حرمت شهید حفظ نشود. می گفت شهید همت را در خواب دیدم، ما یک رفاقت دیرینه ای از زمان بچّگی با شهید همت داشتیم، ایشان به من گفت: آقای زارع، برنامه ی شهدا را شما برنامه ریزی کنید، دعوتش با ما شهداست.

شهدای گمنام میبد یزد

می گفت شهید همت این حرف را به من گفت؛ یعنی امشب همه ی شما عزیزان، مهمان شهدا هستید.
می گفت ما کار را شروع کردیم، شهدا را آوردیم و یک مجلس بسیار با شکوهی شد. خیلی عجیب بود، آن هایی که فکر نمی کردیم در مجلس شرکت کنند هم، در مجلس شهدا شرکت کرده بودند. شهدا که تدفین شدند قرار بود در بعدازظهر آن روز مجلسی بگیریم. من خسته بودم و رفتم در منزل استراحت کردم؛ در عالم خواب دیدم که مجلس در مسجد دانشگاه برپا شده، آمدم که بیایم داخل دیدم که صاحبان عزا جلوی درب ایستاده اند، رفتم داخل و در کناری نشستم، یک دفعه دیدم که یک نفر روی شانه ام زد و گفت که جلوی درب با شما کار دارند.

شهدای گمنام میبد یزد

می گفت وقتی که می آمدم احساس کردم صاحبان عزا که مقابل درب ایستاده بودند در هاله ای از نور هستند، وقتی رفتم دیدم در هاله ای از نور ایستاده اند، دقت کردم و دیدم بر روی شالی که بر دوش نفر اول در سمت راست ایستاده بود نوشته شده است اباعبدالله. فهمیدیم که این صاحبان عزا که در مقابل درب ایستاده اند، حضرات ائمه معصومین هستند. می گفت دیدم صدای یک خانم می آید، فهمیدم صدای حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.
حضرت این جمله را فرمودند: دکتر زارع؛ می خواهم از شما تشکر کنم، برو و به مردم بگو که هر کس برای شهدا کار کند، برای حسن و حسین من کار کرده است، و هر کس برای شهدا گریه کند، برای حسن و حسین من گریه کرده و من خودم اجرشان را به ایشان می دهم...

شهدای گمنام میبد یزد

۲۱ تیر ۱۳۸۹
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۸۹
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید